• 1404 يکشنبه 25 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6191 -
  • 1404 يکشنبه 25 آبان

دولت دوم ترامپ، وقتي كنگره نقش ناظر را ايفا مي‌كند و ارتش وارد ميدان مي‌شود!

ميراث رييس‌جمهور پيش‌بيني‌ناپذير

پيتر دي. فيور

هم حاميان و هم منتقدان رييس‌جمهور ايالات متحده، دونالد ترامپ، توافق دارند كه سال اول دوره دوم رياست‌جمهوري او سالي به‌طور فوق‌العاده اختلال‌آفرين بوده است. اما با تمام اهميتش، اين اختلال كاملا غيرمنتظره نبود. حتي در حالي كه آراي نهايي در حال شمارش بودند، اطلاعات كافي درباره نيت‌هاي ترامپ وجود داشت تا بتوان پيش‌بيني‌هاي نسبتا مطمئني درباره شكل دوره دوم رياستش انجام داد، همانطور كه من اين كار را يك سال پيش براي مجله فارن افرز انجام دادم. بسياري از اين پيش‌بيني‌ها تاكنون محقق شده‌اند. براي مثال، ارشدترين مشاوران ترامپ، همانطور كه او وعده داده بود، افرادي هستند كه بر اساس وفاداري شخصي و ظرفيت‌شان براي بسيج پايگاه او انتخاب شده‌اند. البته با برخي استثناهاي قابل توجه، مانند وزير امور خارجه ماركو روبيو و وزير خزانه‌داري اسكات بسنت، كه ممكن بود در كابينه قديمي ترامپ جا مي‌گرفتند، پرسنلي كه اكنون دستگاه سياست‌گذاري دوره دوم ترامپ را هدايت مي‌كنند، اين افراد همان «عاملان آشوب» هستند كه پس از انتخابات انتظار مي‌رفت انتصاب شوند. ترامپ همچنين بيشتر به يك‌جانبه‌گرايي تكيه كرده است، كه اين امر قابل پيش‌بيني بود با توجه به اينكه اين‌بار بدون بسياري از محدوديت‌هاي ژئوپليتيكي كه پيش‌تر داشت، وارد دفتر بيضي شكل شد. براي نمونه، در سال ۲۰۱۷، او دو جنگ ائتلافي با مشاركت نيروهاي امريكايي (افغانستان و كمپين ضد داعش) را به ارث برد، و دستانش در مورد ايران به دليل رويكرد ديپلماتيك ائتلافي كه در برنامه جامع اقدام مشترك ۲۰۱۵ تجسم يافته بود، بسته بود. به‌طور مشابه، محدوديت‌هاي سيستم تجارت جهاني، كه دولت اول ترامپ قبلا تلاش كرده بود آنها را كاهش دهد، در سال‌هاي مياني با تلاش‌هاي پس از همه‌گيري كوويد-۱۹ براي ايجاد تاب‌آوري بيشتر، باز هم كاهش يافته بود. از نظر اقتصادي، ترامپ در سال ۲۰۲۵ دست بسيار آزادتري براي بازي داشت، و به همين دليل توانست رويكرد حداكثري خود در ارتباط با تعرفه‌ها را دنبال كند. همچنين مي‌شد پيش‌بيني كرد كه روابط مدني-نظامي اين‌بار بسيار پرتنش‌تر خواهد بود. ترامپ بخش زيادي از دوره اول خود را در محاصره ژنرال‌هاي بازنشسته گذراند، اما در شش ماه آخر آن دوره، زماني كه توصيه‌هاي آنها روزبه‌روز با ترجيحات ترامپ فاصله مي‌گرفت، رييس‌جمهوري به اين نتيجه رسيد كه ارتش بخشي از «دولت پنهان» است كه متعهد به فلج كردن اوست. ترامپ و نمايندگانش صراحتا اعلام كردند كه قصد دارند پس از بازگشت، خانه‌تكاني كنند. هرچند تصميم او براي بركناري ناگهاني دست‌كم ۱۵ افسر ارشد كه بسياري از آنها زن يا از اقليت‌هاي نژادي بودند بدون اشاره به موارد مشخصي از سهل‌انگاري، نگران‌كننده بود، اما خيلي غيرمنتظره نبود.با اين حال، با وجود قابل پيش‌بيني بودن پرده اول، چندين تحول بسيار فراتر و سريع‌تر از آنچه اكثر افراد انتظار داشتند، پيش رفته است. در واقع، ترامپ در سه جبهه واقعا ناظران را شگفت‌زده كرده است: به‌كارگيري ارتش در داخل مرزهاي ايالات متحده؛ چرخش به سمت نيمكره غربي به عنوان صحنه اصلي سياست خارجي، كه عملا چين را به حاشيه رانده است؛ و توانايي‌اش در به زانو درآوردن كنگره تا جايي كه از اختيارات و مسووليت‌هاي خود دست بكشد. اهميت، و شايد پايداري، اين شگفتي‌هاي سال اول نشان مي‌دهد كه آنها مي‌توانند تأثير نامتناسبي بر ميراث امنيت ملي و سياست خارجي ترامپ داشته باشند. اين تحولات همچنين شرايطي را ايجاد مي‌كنند كه آونگ ممكن است به‌شدت به سمت ديگر تاب بخورد؛ زيرا روساي جمهور آينده يا بايستي تلاش كنند اصلاحات عميق‌تري را كليد بزنند، يا برعكس، برنامه‌هاي خود را تا سطح جديدي كه سابقه ترامپ تعيين كرده است، پيش ببرند.

استفاده از نظامي‌ها عليه خودي‌ها

با توجه به اينكه ترامپ تا چه حد در كارزار انتخاباتي خود بر مساله مهاجرت تمركز كرده بود، هيچ چيزپنهاني وجود نداشت كه او با بازگشت به قدرت، بر داخل متمركز شود و موضعي سختگيرانه در قبال مهاجران فاقد مدرك اتخاذ نمايد. ترامپ در سخنراني‌هاي انتخاباتي‌اش، ايده مشاركت گارد ملي در تلاش‌ها براي اخراج را مطرح كرد. ايده‌اي كه  ادامه‌اي بود بر چگونگي استفاده او از واحدهاي نظامي براي گشت‌زني در مرز جنوبي با مكزيك طي دوره اول رياست‌جمهوري‌اش. او همچنين بر استدلال خود مبني بر اينكه نيروهاي انتظامي محلي به‌طور مزمن تحت فشار هستند، دوچندان تأكيد كرد؛ نتيجه‌گيري‌اي كه در جريان اعتراضات «جان سياه‌پوستان مهم است » در سال ۲۰۲۰ به آن رسيده بود.اما تقريبا شايد هيچ كس با لحاظ كردن دوره نخست رياست ترامپ تصور نمي‌كرد او در دور دوم رياستش اينگونه از نظامي‌ها عليه خودي‌ها استفاده كند. ترامپ هزاران نيروي گارد ملي را به شهرهاي بزرگ ايالات متحده، مانند شيكاگو، لس‌آنجلس، ممفيس، پورتلند و واشنگتن دي.سي  اعزام كرده است؛ در بيشتر موارد، اين كار علي‌رغم مخالفت مقامات محلي صورت گرفته است. در لس‌آنجلس، ترامپ همچنين استفاده از تفنگداران نيروي دريايي در حال خدمت فعال را مجاز كرد و گفت كه اعتراضات محلي كه در پي يورش‌هاي تهاجمي اداره گمرك و مهاجرت ايالات متحده شعله‌ور شده بودند از كنترل خارج شده و بايد مهار شود. ترامپ و مشاورانش حتي بارها درباره فعال كردن قانون شورش سخن گفتند؛ قانوني كه به رييس‌جمهور اختيار مي‌دهد پاسخ نظامي گسترده‌اي را هدايت كند تا به عنوان بازوي اجراي قانون عمل كند و با آنچه كه او وضعيت اضطراري داخلي مي‌دانست، مقابله نمايد.ترامپ البته به هيچ‌وجه نخستين رييس‌جمهور ايالات متحده نيست كه گارد ملي را فدرالي كند يا نيروهاي در حال خدمت فعال را براي مقابله با مشكلات داخل مرزهاي ايالات متحده به كار گيرد. اما بخش عمده‌اي از سياست‌هاي رييس‌جمهوري در اين زمينه در واقع ريشه در پاسخ به بلاياي طبيعي هستند، مانند توفان كاترينا در سال ۲۰۰۵، يا براي كمك در رويدادهاي بزرگ، مانند سوپر بول يا مراسم تحليف. به همين ترتيب، استفاده از ارتش براي گشت‌زني در مرز ماموريتي شوكه‌كننده نيست. حتي منتقدان به كارگيري از ارتش براي گشت مرزي در دوره اول رياست‌جمهوري‌اش، تمركز خود را بر مشروعيت اعزام نظاميان به ايالت‌ها نگذاشتند؛ در عوض، اين پرسش را مطرح كردند كه آيا اين كار استفاده‌اي كارآمد يا مناسب از منابع و آموزش‌هاي نظامي بوده است يا نه.در مقابل، استفاده داخلي ترامپ از نيروهاي نظامي در سال گذشته به‌وضوح يك خط قرمز را رد كرده است: ارتش غيرسياسي پايش وسط دعواهاي حزبي كشانده شد. سربازان گاهي براي مقابله با اعتراضات مسالمت‌آميز به سياست‌هاي ترامپ اعزام شدند، گاهي براي كنترل جرم و جنايت بالا. در بعضي موارد هم فقط براي مسخره كردن يا تهديد شهرهاي عمدتا دموكرات.البته رييس‌جمهورهاي قبلي هم ارتش را داخل كشور به كار گرفتند و آن را «دفاع از قانون اساسي» ناميدند؛ مثلا در دوران جنبش حقوق مدني، وقتي پليس محلي قابل اعتماد نبود و حقوق همه شهروندان را رعايت نمي‌كرد. اعزام‌ نظاميان جنجالي بودند، به‌خصوص براي جنوبي‌هايي كه مي‌خواستند جداسازي نژادي (جيم كرو) را حفظ كنند. اما تاريخ در نهايت آن تصميم‌ها را درست قلمداد كرد؛ از همين رو شايد ترامپ فكر مي‌كند درباره خودش هم اين گزاره صدق خواهد كرد.با اين حال، فاصله زياد بين بزرگي تعداد نيروي نظامي اعزامي و كوچكي تهديدهاي محلي، باعث مي‌شود اين احتمال قوي باشد كه اقدامات ترامپ در آينده نه به عنوان دفاع از قانون اساسي، بلكه به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف حزبي قضاوت شود.اين كه ارتش تاكنون از همه دستورات ترامپ اطاعت كرده، تعجب‌آور نيست. در نظام امريكايي، ارتش فقط نقش مشورتي دارد؛ يعني به رييس‌جمهور نظر مي‌دهد، اما خودش به‌طور مستقل قضاوت نمي‌كند كه تصميم رييس‌جمهور عاقلانه است يا نه.در عوض، بخش شگفت‌انگيز اين اعزام‌ها، نيت ترامپ است. هنوز مشخص نيست چرا ترامپ فكر مي‌كند اين كارها لازم يا هوشمندانه هستند. در نبود توضيحات روشن و قانع‌كننده از سوي دولت ترامپ درباره هدف اين اعزام‌ها، بسياري از منتقدان بدترين سناريوها را تصور مي‌كنند. براي مثال، آنها گمان مي‌كنند اين يك تمرين آزمايشي است براي اعزام‌هاي تهاجمي‌تر كه قرار است انتخابات ۲۰۲۶ و ۲۰۲۸ را تحت تأثير قرار دهد يا حتي در آنها دخالت كند.حتي اگر بخشي از اين گمانه‌زني‌ها درست باشد، چنين رويكردي به شكل چشمگيري اعتبار نتايج انتخابات را زير سوال خواهد برد و ارتش را در مركز سرزنش براي نتيجه قرار مي‌دهد. اين كار باعث مي‌شود ارتش ديگر نتواند نهاد بي‌طرف بماند؛ نهادي كه همه دولت‌ها به آن وابسته‌اند. همچنين ارتش را به محافظي غيرقابل اعتماد براي قانون اساسي تبديل مي‌كند.

وعده‌هايي كه همه را شوكه كرد

شايد از ابتدا آشكار نبود كه رييس‌جمهور حامي «اول امريكا» قصد دارد توجه بيشتري به نيمكره غربي معطوف كند، اما همچنان عجيب است كه دولت دوم ترامپ تا چه حد نيمكره غربي را در رويكرد سياست خارجي خود بالاتر از هند-اقيانوسيه قرار داده است. بر اساس الگوي دولت اول ترامپ، كه به‌طور موثر كل دولت فدرال را براي اتخاذ موضعي تهاجمي‌تر نسبت به چين بسيج كرد، به نظر مي‌رسيد هند-اقيانوسيه در دوره دوم ترامپ اولويت داشته باشد. پيام‌هاي كارزار دوم ترامپ نيز به‌طور مشابه وعده پايان دادن به حواس‌پرتي‌ها در غزه و اوكراين را مي‌دادند تا همانطور كه معاون رييس‌جمهور جي.دي. ونس اظهار كرد، «روي مساله واقعي چين تمركز كنيم.» مقابله و رقابت با چين نيز تنها حوزه‌اي است كه بر آن حمايت گسترده دوحزبي وجود دارد.اما در حالي كه دولت دوم ترامپ كاملا هند-اقيانوسيه را ناديده نگرفته، بسياري را و شايد بيش از همه پكن را شگفت‌زده كرده كه چين در نگاه دوره دوم ترامپ تا چه حد معمولي به نظر مي‌رسد. ترامپ به نظر مي‌رسد به چين از دريچه محدود توافق‌هاي تجاري نزديك مي‌شود، نه بر مدار استراتژي رقابتي جامع كه همه عناصر قدرت ملي را در بر بگيرد. چين در حال حاضر با نرخ تعرفه‌هاي بالاتري نسبت به اكثر كشورهاي ديگر روبه‌رو است، اما ترامپ با جديت تمايل خود را براي همتراز كردن نرخ‌هاي چين با كشورهاي ديگر در ازاي تعليق محدوديت‌هاي پكن بر دسترسي ايالات متحده به مواد معدني كمياب زمين نشان داده است. پس از ديدار ترامپ با رهبر چين، شي جين‌پينگ، در كره جنوبي در ماه اكتبر، او امكان كاهش، يا حتي تعليق برخي تعرفه‌هاي ايالات متحده بر چين را تأييد كرد.اين كنش در كنار رفتار غيرمنتظره ترامپ درباره نيمكره غربي دو برابر شده است؛ جايي كه ناگهان اهداف بزرگ سياست خارجي و حتي فكر استفاده از زور مطرح شده. مثلاً حرف‌هاي ترامپ درباره اضافه كردن كانادا و گرينلند به خاك امريكا و پس گرفتن كنترل كانال پاناما كه اول شوخي به نظر مي‌رسيد، حالا انگار بخشي از اهداف واقعي سياست خارجي هستند. ترامپ چند بار اين تهديدها را تكرار كرده، از جمله با پست‌هاي مستقيم در شبكه‌هاي اجتماعي. در اين ميان اينكه ارتش تا حالا از همه دستورهاي ترامپ پيروي كرده، تعجب‌آور نيست. رييس‌جمهور همچنين «جنگ عليه مواد مخدر» را از يك شعار به عملي واقعي تبديل كرده است. او بارها تهديد كرده كه بدون همكاري دولت مكزيك، نيروي نظامي را براي زدن به باندهاي مواد مخدر در مكزيك به كار بگيرد؛ كاري كه در واقع اعلام جنگ به همسايه جنوبي امريكا خواهد بود. اولين عمليات بزرگ نظامي در آنجا از زمان لشكركشي تنبيهي كه رييس‌جمهور وودرو ويلسون در حاشيه جنگ جهاني اول براي دستگيري انقلابي مكزيكي، پانچو ويلا، اجازه داد.در همين حال، ترامپ به شكل چشمگيري حملات نظامي تهاجمي و ديپلماسي فشار را عليه رژيم نيكولاس مادورو در ونزوئلا افزايش داده است؛ با ضربه‌هاي مرگبار مكرر به كشتي‌هايي كه ادعا مي‌كند در كاراييب و اقيانوس آرام مواد مخدر حمل مي‌كنند.

در اين مسير، دولت ترامپ همه نشانه‌ها را داده كه به دنبال تغيير رژيم در ونزوئلا است؛ از جمله تاييديه اخير ترامپ مبني بر آنكه سيا در اين كشور مجاز به عملياتي مخفيانه است. ترامپ در سال ۲۰۱۶ به‌طور مشهوري تغيير رژيم را به عنوان يك استراتژي نكوهش كرد؛ همين انتقاد بود كه او را در وهله اول به يك نامزد جدي رياست‌جمهوري تبديل كرد. تغيير موضع ترامپ از منتقد تغيير رژيم به حامي سرسخت آن، يكي از شگفت‌انگيزترين اتفاقات تا به اين لحظه است. تاكيد ترامپ بر فروپاشي خشونت‌آميز يك كشور امريكاي جنوبي طنزآميز است، چون اين كار مي‌تواند مستقيما موج مهاجران از مرز جنوبي امريكا را بيشتر كند همان مشكلي كه ترامپ در كارزار انتخاباتي‌اش وعده حل آن را داده بود.در همه جنبه‌ها، چرخش ترامپ از چين به سمت نيمكره غربي، بُعدي كاملا غيرمنتظره در دوره دوم اوست. اگر اين روند ادامه پيدا كند، پيامدهاي جهاني خواهد داشت؛ ممكن است تعادل قدرت را قاطعانه به نفع چين تغيير دهد و نفوذ جهاني ايالات متحده را بيشتر كاهش دهد.

چك‌هاي سفيد و عدم تعادل‌ها

تا حدي، طبيعي است كه روساي جمهور در دوره دوم با آرزوهاي بلندپروازانه، حتي افراطي رويكرد و سياست‌گذاري‌هايشان را كليد بزنند. آنها با اين باور وارد قدرت مي‌شوند كه دستور كار روشني از سوي رأي‌دهندگان دارند و مثل دوره اول به منحني يادگيري نياز ندارند. همچنين مشتاقند سريع كار را شروع كنند، چون ناگزير با مرحله لنگان (lame-duck) رياست‌جمهوري‌شان روبه‌رو خواهند شد.ولي اين الگوي سياسي تا حدي قابل پيش‌بيني بود؛ چيزي كه واقعا تازه است، كنترل فوق‌العاده ترامپ بر هوادارانش و حزبش است. حتي وقتي برنامه‌هايش به شكل عجيبي بين سياست‌هاي كاملا متضاد در نوسان است و از وعده‌هاي انتخاباتي‌اش عقب‌نشيني مي‌كند يك روز مسلح كردن اوكراين، روز ديگر نه؛ يك روز فشار حداكثري بر چين، روز بعد معامله با چين؛ يك روز پايان جنگ‌هاي بي‌پايان، روز ديگر حمله به دشمنان در جبهه‌هاي مختلف باز هم محبوبيتش در ميان جمهوري‌خواهان در سطح خيره‌كننده‌اي افزايش يافته است يعني بالاي ۹۰درصد. براي حدود ۴۳ درصد كساني كه خودشان را جمهوري‌خواه مي‌دانند يا به اين حزب گرايش دارند، مهم‌ترين چيز وفاداري كامل به برنامه ترامپ است. با اين حال، حتي شگفت‌انگيزتر از كنترل هميشگي ترامپ بر هوادارانش، تسلط او بر كنگره واقعا شوكه‌كننده است. هر رييس‌جمهور مدرني آرزوي دور زدن كنگره و گرفتن اختيارات اين نهاد مثل كنترل بودجه را داشته، اما از زمان فرانكلين روزولت به بعد، هيچ‌كس نتوانسته اين كار را به اندازه ترامپ به شكل موثري انجام دهد. اين موضوع با توجه به اكثريت خيلي شكننده جمهوري‌خواهان در كنگره فعلي، بيشتر به چشم مي‌آيد. فقط كافي است چند جمهوري‌خواه به دموكرات‌ها بپيوندند تا برخي سياست‌هاي افراطي‌تر ترامپ متوقف شود، اما آنها به‌طور چشمگيري از اين كار سر باز زده‌اند. معدود كساني كه جرأت كرده‌اند با رييس‌جمهور مخالفت كنند، خيلي سريع شانس انتخاب مجددشان را از دست داده‌اند. شگفت‌انگيزتر اينكه حتي نماينده‌هايي كه بازنشستگي‌شان را اعلام كرده‌اند و ديگر نگران انتخابات نيستند، باز هم حاضر نيستند با دموكرات‌ها رأي دهند تا جلوي دولت ترامپ را به شكل جدي بگيرند.پس از پيروزي قاطع دموكرات‌ها در انتخابات نوامبر ۲۰۲۵، شايد جمهوري‌خواهاني كه از سياست‌هاي ترامپ نگرانند، جرأت كنند و قدرت نظارت كنگره را به كار بگيرند. اما تا حالا، ويژگي اصلي دوره دوم ترامپ اين بوده كه كنگره چقدر به قوه مجريه تسليم شده؛ حتي وقتي ترامپ اختيارات مستقل هم‌حزبي‌هايش را از آنها مي‌گيرد.براي مثال، ترامپ دستورات صريح كنگره در حوزه كمك‌هاي خارجي را ناديده گرفته و نهادهاي شبه‌مستقل سياست خارجي كه توسط كنگره ايجاد شده‌اند را تضعيف كرده است. او همچنين دفتر مسووليت‌پذيري دولت و بازرسان كل را به حاشيه رانده است. جلسات توجيهي مقامات قوه مجريه در حوزه‌هاي امنيت ملي و سياست خارجي به كنگره را كاهش داده است. نظارت كنگره بر فروش تسليحات به خاورميانه و كمك‌هاي امنيتي به اوكراين را دور زده، حتي وقتي اين مزايا توسط كنگره تخصيص يافته بودند. اما علي‌رغم فهرست طولاني تخلفات آشكار از اختيارات كنگره، قانون‌گذاران كار زيادي براي بازپس‌گيري نقش سنتي خود در سياست‌گذاري انجام نداده‌اند.اگر اين روند ادامه پيدا كند، نظام قانون اساسي امريكا ممكن است براي هميشه دگرگون شود. طراحان قانون اساسي رييس‌جمهوري قدرتمند ساختند، چون مطمئن بودند كنگره و دادگاه‌ها به عنوان وزنه‌هاي تعادل، جلوي او را خواهند گرفت. اما اگر اين دو شاخه داوطلبانه وظايف خود را كنار بگذارند و ديگر محدوديتي براي قوه مجريه نگذارند، تنها چيزي كه مي‌تواند جلوي تصميم‌هاي ناگهاني رييس‌جمهور را بگيرد، همان مقدار خويشتن‌داري است كه مشاوران داخلي دولت به او يادآوري كنند.

فرداي ترامپ

يك سال پس از انتخاب مجدد ترامپ، بزرگ‌ترين پرسش اين است كه اين وضعيت تا كي دوام مي‌آورد. كارهاي ترامپ چه آنهايي كه پيش‌بيني مي‌شدند و چه آنهايي كه كسي انتظارش را نداشت فرصت‌هاي بزرگي براي تغيير به وجود آورده‌اند. بازيگران داخلي و خارجي حتما به اين تغييرات واكنش نشان مي‌دهند.در داخل كشور، ترامپ تعادل‌هاي حساسي را كه براي روابط ارتش و دولت و همچنين براي حفظ تعادل قدرت در قانون اساسي ضروري بودند، به هم ريخته است. اين كار پرسش‌هاي نگران‌كننده‌اي درباره آينده نظام قانون اساسي مطرح كرده. اما اين روندها هنوز برگشت‌ناپذير نيستند. اگر كنگره دوباره انگيزه پيدا كند تا از اختيارات خودش دفاع كند و نظارت جدي بر دولت اعمال نمايد، سال‌هاي باقيمانده از دوره دوم ترامپ مي‌تواند كاملا متفاوت از سال اول باشد. اگر دموكرات‌ها در انتخابات ميان‌دوره‌اي ۲۰۲۶ يك يا هر دو مجلس كنگره را از آن خود كنند، محدوديت‌ها روي رييس‌جمهور احتمالا به حالت عادي و تاريخي برمي‌گردد – شايد حتي به اندازه دوران پرقدرت كنگره درست بعد از رسوايي واترگيت.

اگر جمهوري‌خواهان كنترل كنگره را نگه دارند يا حتي اكثريت‌شان را بيشتر كنند، پيش‌بيني آينده سخت‌تر مي‌شود. در آن صورت، ترامپ كم‌كم شبيه يك رييس‌جمهور «لنگان» به نظر خواهد رسيد و جمهوري‌خواهان جاه‌طلب شايد ببينند كه بهتر است از سياست‌هاي جنجالي دوره دوم او فاصله بگيرند. از طرف ديگر، چنين پيروزي انتخاباتي بي‌سابقه‌اي مي‌تواند به دولت قدرت بيشتري بدهد تا هر كاري لازم است انجام دهد و ميراث ترامپ را به عنوان تحول‌آفرين‌ترين رييس‌جمهور دوران مدرن براي هميشه محكم كند.در سطح بين‌المللي، ايالات متحده سال‌هاست براي حفظ صلح ميان قدرت‌هاي بزرگ به همان قدرت و نفوذي تكيه كرده كه پس از جنگ سرد ساخته بود. اما ترامپ دارد اين ذخيره‌ها را مصرف مي‌كند و روزي خواهد رسيد كه نهادهايي كه امريكا براي حفظ قدرت و مديريت نظم جهاني به آنها وابسته است، از هم بپاشند. بعدش چه اتفاقي خواهد افتاد؟ هيچ‌كس نمي‌داند.مثلا چين، به عنوان اصلي‌ترين رقيب جهاني امريكا، بارها گفته به تقويت نظم ساخته‌شده توسط امريكا علاقه‌اي ندارد. پكن دنبال سيستمي جايگزين است كه بيشتر به نفع خودش باشد. الان هم شايد از اينكه ترامپ حواسش به نيمكره غربي پرت شده، خوشحال باشد؛ چون مي‌تواند برنامه‌هايش را در آسيا منطقه‌اي كه در آينده از نظر اقتصادي مهم‌ترين خواهد بود بدون دغدغه پيش ببرد.

در عين حال، هيچ تركيب قابل پيش‌بيني‌اي از شركا و متحدان امريكا نمي‌تواند جاي رهبري اين كشور را روي صحنه جهاني بگيرد. شركاي اروپايي و آسيايي ما (يعني ما امريكايي‌ها) مشتاقند با ايالات متحده براي حل چالش‌هاي ژئوپليتيكي همكاري كنند، اما بدون اينكه امريكا سهم خودش از بار را به دوش بكشد، آنها نمي‌توانند راه‌حل‌هاي پايدار و مفيدي ايجاد كنند.اگر اين مسير تغيير نكند، كاهش قدرت جهاني امريكا توسط ترامپ مي‌تواند نظم ژئوپليتيكي جديدي به وجود آورد؛ نظمي كه در آن قدرت‌هاي بزرگي كه يا با منافع امريكا دشمني دارند يا در بهترين حالت بي‌تفاوتند، بر مناطق وسيعي از نفوذ مسلط شوند. اين مناطق روزبه‌روز بيشتر به هم برخورد خواهند كرد و احتمال شكاف ژئوپليتيكي و جنگ بين قدرت‌هاي بزرگ افزايش خواهد يافت.در نهايت، ترامپ و حاميانش وقتي به تأثير خارق‌العاده دولت دومش از زمان شروع به كار افتخار مي‌كنند، درست مي‌گويند. اين سال اول به اندازه سال اول هر رييس‌جمهوري از زمان روزولت، سرنوشت‌ساز بوده است. بخش زيادي از رويكرد ترامپ قابل پيش‌بيني بود، از جمله همين غيرقابل پيش‌بيني بودن كلي‌اش. اما شگفتي‌هاي واقعي آنهايي هستند كه احتمالا سال‌ها طنين‌انداز خواهند شد. همين شگفتي‌ها هستند كه پيش‌بيني بلندمدت را سخت‌تر مي‌كنند.

استاد علوم سياسي و سياست‌گذاري عمومي در دانشگاه دوك و نويسنده كتاب «تشكر بابت خدمتتان: علل و پيامدهاي اعتماد عمومي به ارتش ايالات متحده» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
چهره كامل‌تر حکومت دوئل پهپادها در آستانه زمستان آيا تلاش‌های مسوولان حوزه سلامت در رفع موانع ناشي از تحريم تاثيرگذار است؟ آيا انگليس از سلاح كشتارجمعي «طاعون اروپايي» براي چيرگي برجاده ابريشم بهره برده است؟ ميراث رييس‌جمهور پيش‌بيني‌ناپذير اسراييل و حزب‌الله وقتي جنگ سايه‌ها عميق‌تر مي‌شود پاييز بي‌رونق سينما هنرمند بايد از حريم خصوصي‌اش مراقبت كند انسجام اجتماعي ديواره انساني حفاظت از وطن معماواره امنيت در اتمسفر جنگ اوكراين ديپلماسي امام خميني(ره) در نوفل لوشاتو آرامش خانواده‌ها با اصلاح قانون مالي و مهريه كنترل فضاي مجازي در ميدان ريزومي ايران وقتي جنگ سايه‌ها عميق‌تر مي‌شود چرايي هنجارشكني ترامپ با شروع باران ۱۴۰۴ چه مي‌شود؟ موسيقي در غياب مطالعات نظري و دانش بنيادي نشست اقليمي وحدت در عصر تفرقه آينده‌نگري در مديريت حقوقي بحران‌هاي اجتماعي شهر در ارتفاع! سياست ايجابي مكمل تدابير نظارتي انسجام اجتماعي ديواره انساني حفاظت از وطن معماواره امنيت در اتمسفر جنگ اوكراين ديپلماسي امام خميني(ره) در نوفل لوشاتو آرامش خانواده‌ها با اصلاح قانون مالي و مهريه كنترل فضاي مجازي در ميدان ريزومي ايران
کارتون
کارتون