معماواره امنيت در اتمسفر جنگ اوكراين
علي ودايع
جنگ در جبهههاي جنگ اوكراين در بيسابقهترين شكل ممكن با حملات سنگين روسيه همراه شده است. ارتش سرخ تاكتيك پيشروي آرام در پاييز را در دستور كار دارد و اتفاقا در حال نتيجه گرفتن است. مسكو معتقد است كه آنها در ميدان همچنان دست برتر را دراختيار دارند؛ همزمان «رولت روسي با ماشه هستهاي» هم عملا امكان فروپاشي نظام هستهاي در روابط بينالملل را رقم زده است. سناريوها لحظه به لحظه درحال تغيير است اما به راستي چرا امريكا نتوانسته با روسيه به يك «معامله دلچسب» دست پيدا كند؟ در شرايطي كه «ولاديمير پوتين» و «دونالد ترامپ» روساي جمهور روسيه و امريكا آماده ملاقات در بوداپست شده بودند، ناگهان اين نشست لغو شد. همزمان سطح تنشهاي اتمي بين روسيه و امريكا افزايش يافت. روسيه فرمان شليك آزمايشي موشكهاي هستهاي را صادر كرد. در آن طرف هم امريكا در آستانه آزمايش هستهاي قرار گرفته است. هر لحظه ممكن است يك انفجار اتمي رخ دهد يا تسليحات تاكتيكي هستهاي به كار گرفته شود. در ميان تقابل هستهاي روسيه و امريكا پيرامون جنگ اوكراين، از ميدان نبرد خبر ميرسد كه روسيه ظرف يك هفته اخير به پيشرويهاي گستردهاي دست يافته و نيروهاي اوكرايني ناچار به عقبنشيني شدهاند. وزارت دفاع روسيه اعلام كرد كه نيروهاي روسي شهر «اورستوپول» در منطقه «دنيپروپتروفسك» را اشغال كرده و شهر «زاچستلي روگ» در نزديكي «كراسنوارميسك» در جمهوري خودخوانده خلق دونتسك را پاكسازي كردهاند. گفته شده كه پاكسازي منطقه نيروگاه هستهاي «زاپروژژيا» نيز تقريبا تكميل شده است. ازسوي ديگر، وزراي دفاع پنج كشور اصلي اروپايي ناتو پس از نشستي در برلين، قول همكاري بيشتر براي مقابله با حملات پهپادي و ساير «تهديدات تركيبي» مانند حملات سايبري را دادند. در مقر پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) همه آماده سناريوهاي بدبينانه در مقابل روسيه شدهاند اما در كاخ سفيد فعلا «مرد ديوانه» دنبال غافلگيري همه طرفين است.
ارتش سرخ دنبال قدرت برتر
براي تحليل لحظه به لحظه جنگ اوكراين نبايد فراموش كنيم كه اين نبرد نتيجه رقابت قدرتهاي بزرگ براي تغيير توازن قدرت و پاسخ سخت كرملين به «معماواره امنيت» است. جنگي كه 1362 روز است همچنان با شدت ادامه دارد. اشغال شهرهايي مانند اورستوپول و زاچستلي روگ و پيشرويهاي گسترده در هفتههاي اخير نشاندهنده برتري و غلبه قدرت نظامي و موفقيت مسكو در تامين دستاوردهاي سرزميني استراتژيك است. اين پيشرويها در چارچوب رئاليسم تهاجمي (Offensive Realism) كه قدرت بيشتر را تضمينكننده امنيت ميداند، توجيهپذير است. يعني ذهنيت شخص پوتين در لزوم ادامه جنگ تا نقطه مطلوب توانسته موتور پيشران ارتش سرخ را روشن نگه دارد. نميتوانيم ناديده بگيريم كه محاسبات همه طرفها در سال اول جنگ اوكراين با شكست مواجه شد؛ البته روسيه بهاي سنگينتري پرداخت كرد اما همين موضوع باعث شد آنها سرسختانهتر از جبهه بلوك غرب اقدام به بازنويسي و بازطراحي الگوريتمهاي قديمي جنگ سرد كنند. ميتوانيم شباهتهاي جدي بين تاكتيكهاي امروز كرملين و دوران شوروي مشاهده كنيم. نكته اينجاست كه روسها بدون ملاحظهتر و پيچيدهتر از گذشته در ميدان و ديپلماسي رفتار ميكنند. روسيه به شكلي چراغ خاموش، «اوج بازي قدرت» را از 2 سال پيش رسما آغاز كرده است؛ آنها از سال 2010 برنامههايشان را غيررسمي آغاز كردهاند. «بازدارندگي هستهاي» ابزاري براي «چانهزنيهاي سخت» بين كرملين و كاخ سفيد است اما نبايد از ذهن دور داشت كه مسكو در دفاع از سرزمين مادري لحظهاي تعلل نميكند. تا زماني كه توازن وحشت حفظ شود، استفاده از سلاح هستهاي بعيد است، اما رقابت در اين حوزه ميتواند به خطاهاي محاسباتي منجر شود كه در سيستم بينظم، بالاترين ريسك را ايجاد ميكند. داستان جالب اينجاست كه اروپايي كه با پاي خودش براي انقلاب آبي كييف فرش قرمز پهن كرده بود، امروز بيش از همه درگير «معماواره امنيت» شده است. چشمآبيهاي تنها مانده نگران «بقا» هستند؛ وضعيتي كه با بازي رواني امريكا به يك كابوس بيانتها تبديل شده است. در چرخه كنش و واكنشهاي معماواره امنيت طرفين تلاش ميكنند سطح قدرت و بازدارندگي را افزايش دهند اما درنهايت سطح و احتمال برخورد به نقطه بيبازگشت هدايت ميشود.
چرخه تساعد بحران
چرخهاي كه در واقعه 2014 كليد خورد، در 2022 شعلهور شد و حالا بدون هيچ چشمانداز روشني ادامه دارد. اين جنگ، اوج يك روند تدريجي تشديد تنش و بازي قديمي شرق و غرب است. اين روند از يك مناقشه منطقهاي آغاز و به تدريج به يك بحران ژئوپليتيك با ابعاد جهاني و هستهاي تبديل شد. ميتوان گفت كه روند بحرانسازي در جنگ اوكراين، محصول معماواره امنيت است كه در آن اقدامات هر دو طرف (گسترش ناتو براي امنيت و حمله روسيه براي امنيت) به جاي ايجاد صلح، به تشديد ناامني و وقوع يك جنگ بزرگ در اروپا انجاميده است. هر يك از مراحل، واكنشي بوده به مرحله قبلي، كه اين چرخه باطل را تا مرز تقابل هستهاي پيش برده است. سوال بزرگ همچنان اينجاست كه «چرا ترامپ نتوانسته با پوتين به معامله دلچسب دست پيدا كند؟» ترامپ ميگويد كه «من مكالمات خوبي دارم و بعد به جايي نميرسند.» پاسخ اين وضعيت را در ساز و كار ترامپ براي معامله با پوتين و ذهنيت طرفين بايد جستوجو كرد. استفاده از «استيو ويتكاف» و غلبه خودمحوري ترامپ بر ساختارهاي دستگاه سياست خارجي امريكا منجر به دريافت و ارسال سيگنالهاي غلط از سمت كاخ سفيد شده است. در آن طرف ميدان سرخ، كرملين هم نميخواهد جنگ را بدون يك دستاورد ملموس ژئوپليتيكي در اين نقطه متوقف كند؛ آنهم در شرايطي كه ناتو نه تنها در مرزهاي غربي روسيه حضور دارد، چالش اساسي اينجاست كه سناريوي اوكراين در آسياي مركزي، اوراسيا و قفقاز درحال تكرار است.
عنصر غافلگيري كرملين
بررسي وضعيت ميداني جنگ اوكراين به وضوح نشاندهنده نوعي غافلگيري در اردوگاه غرب است. آنها گمان نميكردند ارتش سرخ با اين قدرت آنهم در آستانه زمستان به دل اوكراين حمله ور شود. شايد هياهوي موشكهاي بالستيك و هستهاي روسيه آنچنان بلند بود كه ذهن فرماندهان ناتو از ميدان دور شد. در اين ميان ناگفته نماند كه شخص «ولوديمر زلنسكي» رييسجمهوري اوكراين هم به يك چالش داخلي براي كييف تبديل شده است. رسوايي مالي اطرافيان زلنسكي در دولت اوكراين يك آشوب در قلب جنگزده كييف محسوب ميشود. روسيه آرام و سنگر به سنگر درحال پيشروي است. آنها در سال اول جنگ به سختي آموختند كه بايد آرامآرام آنچنان فشار وارد كنند كه جبهه مقابل دچار فروپاشي شود. همزمان، هدفگيري زيرساختهاي انرژي و حياتي اوكراين با هدف تضعيف توان مقاومت كييف در طول زمستان و افزايش فشار بر دولت زلنسكي براي پذيرش آتشبس يا مذاكره تحت شرايط روسيه يك استراتژي مشخص از سمت كرملين است. هر چه مناطق بيشتري اشغال شود، قدرت چانهزني روسيه در هر مذاكره احتمالي بيشتر خواهد بود.
حمله به اقمار روسيه
«ماركو روبيو» وزير امور خارجه امريكا ميگويد كه «ما براي فشار به روسيه سراغ متحدين مسكو خواهيم رفت و آنها را تحت فشار قرار خواهيم داد.» امريكا در اعمال تحريمهاي مستقيم عليه روسيه به حد نهايي رسيده است. هدف اصلي امريكا تضعيف توانايي روسيه در تامين مالي جنگ و حفظ اقتصاد خود است. در يك نبرد بزرگ، تضعيف متحدان و منابع پشتيباني دشمن، به اندازه شكست مستقيم دشمن اهميت دارد. امريكا با اين كار، به دنبال افزايش هزينههاي جانبي جنگ براي روسيه و كاهش منابع موجود براي پوتين در جنگ اوكراين است. تقابلهاي اقتصادي شايد يك گزينه كمهزينهتر براي امريكا باشد اما وضعيتي كه در درياي كاراييب پيرامون احتمال جنگ با ونزوئلا شكل و فرم گرفته است، ميتواند براي امريكا دردسرساز باشد. ظاهرا امريكا ميخواهد روسيه را ناچار به هزينه در حوزههاي ديگر كند اما در تحليل سيستمي ممكن است اين وضعيت روي «گسلهاي ژئوپليتيكي» تاثيرگذار باشد؛ يعني ما شاهد افزايش تنش در حوزههاي ديگر باشيم. اگر بحران جديدي مانند حمله به ونزوئلا يا تشديد تنش با ايران يا چين، به يك درگيري بزرگ تبديل شود، منابع نظامي، مالي و ديپلماتيك امريكا به سرعت از اوكراين منحرف خواهد شد. پوتين در اين شرايط ميتواند از كاهش تمركز و كمكهاي غرب به اوكراين استفاده كرده و پيشرويهاي بيشتري را در ميدان نبرد اوكراين سازماندهي كند. بحرانهاي جديد ممكن است باعث ايجاد شكاف در ائتلاف ناتو شوند، زيرا متحدان اروپايي ممكن است اولويتهاي متفاوتي براي مقابله با بحرانهاي جديد داشته باشند. منابع قدرت محدود هستند؛ اگر امريكا توان خود را در جبهههاي متعدد پخش كند، قدرت و نفوذ نسبياش در جبهه اصلي (اوكراين) كاهش مييابد.
امكان مذاكره براي معامله
اوضاع داخلي ترامپ چندان باب ميل «مرد ديوانه» نيست. او چندين درگيري بزرگ و كوچك دارد كه بايد همه آنها را هر چه سريعتر مديريت كند. زنگ خطر شكست در انتخابات مياندورهاي در اردوگاه جمهوريخواهان به صدا در آمده است. رييسجمهوري امريكا ميخواهد يك موفقيت بزرگ به هر قيمتي كسب كند. باتوجه به پيشرويهاي اخير ميداني و كنترل بخشهايي از خاك اوكراين، پوتين دليلي براي مصالحه يا پذيرش آتشبسي كه دستاوردهاي كنونياش را تثبيت نكند، نميبيند. دولتها زماني مذاكره ميكنند كه هزينههاي جنگ بيشتر از دستاوردهاي آن باشد؛ در حال حاضر به نظر ميرسد از نظر مسكو، هزينهها قابل مديريت هستند؛ يعني روسيه همچنان ميتواند به جنگ تا رسيدن به نقطه مطلوب ادامه دهد. ذهنيت كرملين اين است كه ديزل جنگي آنها تازه داغ شده است. افزايش تنشهاي هستهاي، احتمالا منجر به اقدامات متقابل نظامي و سياسي براي تقويت بازدارندگي هستهاي (به عنوان مثال، شتاب بخشيدن به مدرنيزاسيون زرادخانه هستهاي، افزايش آمادگي يا جابهجايي زيردرياييهاي هستهاي) خواهد شد تا توازن وحشت حفظ شود. چشمانداز غالب، ادامه جنگ فرسايشي تا زماني است كه يكي از طرفين (احتمالا اوكراين) به مرحله ناكامي نظامي شديد برسد يا روسيه به آستانه هزينههاي غيرقابل تحمل نزديك شود. سناريوي كرملين اين است كه روسيه ضمن پيشرويهاي آرام، اقدام به تثبيت خطوط نبرد كند تا از موضع قدرت وارد مذاكره با امريكا شود اما معماواره امنيت روي رفتار طرفين بهشدت سنگيني ميكند. براي كنترل سطح آتش شايد يك قرباني در كييف براي همه طرفين داراي جذابيت باشد. آيا زلنسكي به دليل قصور در فساد سيستماتيك دولت اوكراين قرباني خواهد شد؟ كارشناس روابط بينالملل