آيندهنگري در مديريت حقوقي بحرانهاي اجتماعي
سيد مهرداد بنيهاشمي كهنگي
بحرانهاي اجتماعي؛ از پديدههاي پيشبيني نشده تا تهديدهاي فوري- در دنياي پيچيده و متصل امروزي، بحرانهاي اجتماعي نه تنها به سرعت رخ ميدهند، بلكه از پيشبيني و كنترل هم دورتر از هميشه شدهاند. بحرانهايي كه امروز با سرعت و دامنهاي وسيع به وقوع ميپيوندند، از بحرانهاي اقتصادي گرفته تا بحرانهاي سياسي، زيستمحيطي و حتي بحرانهاي بهداشتي، همه و همه از يك ساختار پيچيده اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سرچشمه ميگيرند. اين تحولات، علاوه بر آسيبهاي گستردهاي كه به امنيت اجتماعي وارد ميكنند، تاثيرات عميقي نيز بر حقوق بشر و نظم اجتماعي دارند. در اين شرايط، سوالي كه براي نظامهاي حقوقي مطرح ميشود اين است كه آيا آنها توان مقابله با بحرانهايي كه هنوز به وقوع نپيوستهاند را دارند؟
رويكرد واكنشي سيستمهاي حقوقي؛ از بحران تا واكنش- در ايران و در بسياري از كشورها، بحرانهاي اجتماعي به طور عمده به صورت واكنشي مديريت ميشوند. در اين رويكرد، نهادهاي قضايي و سيستمهاي قانوني بيشتر درگير مقابله با بحرانها بعد از وقوع آنها هستند. به عبارت ديگر، بحرانها پس از بروز به سيستمهاي قضايي ميرسند و در اين مسير، قوانيني كه براي مديريت اين بحرانها نياز است، به طور معمول بعد از وقوع بحران وضع ميشوند. اين در حالي است كه در دنياي پيچيده و تغييرپذير امروز، اين رويكرد ديگر كافي نيست و نيازمند تغييرات بنيادين است.
آيندهنگري در مديريت بحرانهاي اجتماعي: از پيشبيني تا پيشگيري- آيندهنگري به معناي پيشبيني بحرانها پيش از وقوع و ايجاد سازوكارهايي براي مقابله با آنها است. در دنياي امروزي، بحرانها نه تنها غيرقابل پيشبيني شدهاند، بلكه پيچيدگيهاي چندوجهي دارند كه پيشگيري از آنها را به امري دشوار بدل كرده است. سيستمهاي حقوقي بايد به سمت آيندهنگري حركت كنند و از ابزارهايي چون تجزيه و تحليل روندهاي اجتماعي، دادههاي كلان و تكنيكهاي پيشبيني بحرانها بهره ببرند. اين رويكرد نه تنها به تدوين قوانين و سياستهاي جديد كمك ميكند، بلكه زمينهساز پيشگيري از بحرانهاي اجتماعي و بهبود وضعيت اقتصادي و اجتماعي كشور خواهد شد.
ضرورت اصلاحات حقوقي و همكاريهاي چندجانبه براي پيشبيني بحرانها- براي دستيابي به اين هدف، اصلاحات حقوقي و ساختاري در سيستم قضايي ضروري است، به ويژه در شرايطي كه سرعت تغييرات اجتماعي بسيار بالاست، نهادهاي قضايي بايد خود را براي بحرانهايي كه در آينده به وقوع خواهند پيوست، آماده كنند. اين آمادگي تنها با اصلاحات داخلي در نظامهاي قضايي و براساس دادهها و تحليلهاي دقيق اجتماعي حاصل ميشود. علاوه بر آن، براي پيشبيني و مديريت بحرانها، همكاري ميان دولت، نهادهاي حقوق بشري، جامعه مدني و حتي بخش خصوصي امري ضروري است. كشورهاي پيشرفته در اين زمينه از دادهكاوي، الگوريتمهاي پيشبيني و تكنولوژيهاي نوين استفاده ميكنند تا بحرانها را شبيهسازي كرده و اقدامات پيشگيرانه را بهموقع انجام بدهند.
آموزش و ايجاد فرهنگ آيندهنگري در نظامهاي حقوقي- براي اينكه سيستمهاي حقوقي بتوانند به طور موثر بحرانهاي اجتماعي را پيشبيني كنند، نياز به يك تغيير فرهنگي در اين سيستمها وجود دارد. آموزش نهادهاي قضايي و حتي جامعه به اهميت پيشبيني بحرانها و استفاده از ابزارهاي تحليلي، از اولين گامهاي اين تغيير است. وقتي كه نظامهاي قضايي به درك درستي از اهميت آيندهنگري برسند، آنوقت ميتوانند به طور موثرتر با بحرانهاي پيشرو مقابله کرده و نه تنها بحرانها را مديريت كنند، بلكه از وقوع آنها جلوگيري کنند.
به سوي يك سيستم قضايي آيندهنگر و پيشگيرانه- مديريت حقوقي بحرانهاي اجتماعي در آينده بايد به چيزي فراتر از يك واكنش كوتاهمدت تبديل شود. اين امر مستلزم ايجاد استراتژيهاي بلندمدت حقوقي، انعطافپذيري در نظام قضايي و توانايي شبيهسازي و پيشبيني بحرانها است. ايران، با توجه به وضعيت اجتماعي و اقتصادي ويژهاش، بايد به سمت يك سيستم قضايي آيندهنگر حركت كند كه قادر به پاسخگويي به بحرانها در همان ابتدا باشد. اين حركت ميتواند به كاهش شدت بحرانها، تسهيل فرآيند حل مشكلات اجتماعي و بازسازي اعتماد عمومي كمك كند.
نتيجهگيري- درنهايت، بحرانهاي اجتماعي در دنياي امروز به شدت غيرقابل پيشبيني شدهاند و براي مقابله با آنها تنها رويكردهاي واكنشي كفايت نميكند. ايران نيازمند تحولي اساسي در ساختار نظام حقوقي خود است؛ به ويژه بايد به سمت يك سيستم قضايي آيندهنگر و پيشگيرانه حركت كند كه قادر به شبيهسازي بحرانها، پيشبيني آنها و ايجاد راهكارهاي موثر و سريع باشد. اين رويكرد نه تنها به كاهش آثار منفي بحرانها كمك ميكند، بلكه در درازمدت ميتواند در بازسازي اعتماد عمومي و حفظ امنيت اجتماعي نقشي كليدي ايفا كند.