ديپلماسي امام خميني(ره) در نوفل لوشاتو
احمد مازني
امام خميني(ره) براي رهايي ملت ايران از استبداد داخلي، به نجات ايران از سلطه بيگانگان از جمله از طريق تعامل با گروهها و دولتهاي همسوي خارجي و نيز دولتهاي مخالف، بر اساس اصول و راهبردهاي مبتني بر منافع ملي و ارزشهاي اسلامي توجه داشتند. اين رويه امام در دورههاي مختلف قم، نجف، نوفل لوشاتو و تهران متناسب با شرايط و اقتضائات جريان داشت. در نوفل لوشاتو فرصت ارتباط با رسانهها بسيار گسترده و با دوره نجف كه صرفا از طريق تهيه و ارسال اعلاميه و نوار كاست به ايران پيام امام منتقل ميشد، اينجا با روزنامهها و راديو و تلويزيونهاي داراي مخاطب جهاني امكان ارتباط فراهم شد و مطالبات ملت ايران و اهداف انقلاب اسلامي در مدت حضور در اين منطقه با اين رسانهها مطرح و به پرسشهاي آنان پاسخ داده ميشد علاوه بر اين ديدارها و ملاقاتهاي امام با گروهها و افراد مختلف و سخنرانيهاي امام در سطح وسيعي پوشش داده ميشد به نحوي كه ميتوان گفت اصول و مباني انقلاب اسلامي و شيوه پيادهسازي نظام جمهوري اسلامي براي مردم ايران و سراسر جهان در اين دوره تبيين شد. بر اساس گزارشهاي موجود از دوره حضور امام خميني(ره) در فرانسه ملاقاتهايي با سياستمداران خارجي انجام شد كه حاكي از وسعت دامنه ديپلماسي امام در نوفل لوشاتو است و از جمله اين ملاقاتها ديدار و گفتوگو با مقامات فرانسوي و امريكايي است. نگارنده قبل از ورود به ملاقاتها و مذاكرات مستقيم و غيرمستقيم به قسمتي از گزارش سرمقالهنويس نشريه حضور در مورد استفاده امام از فرصت و ظرفيتهاي اقامت در نوفل لوشاتو اشاره ميكند: «پاريس به قلب جهان هنر مدرن و جنبش دانشجويي دهه ۶۰ و كانون پايداري در برابر ليبراليسم و سرمايهداري شهره بود و فرانسويان، برخلاف انگليسيان، انقلاب را نوعي هنر زيستن در جهان سرمايهداري و ابتذال سياسي ميپنداشتند و تمامي مسائل ريز و درشت خود را در خيابان حل و فصل ميكردند. براي آنها پديده انقلاب ديني نشانهاي از ظهور جهان پست مدرن و البته غريب و ناشناخته بود، هرچند كه با دين و مذهب بيش از همه تمدنها ستيزهجوتر بودهاند. همين نشانهشناسي شوري در ميشل فوكو، فيلسوف فرانسوي و منتقد زمانه مدرن برانگيخت كه به ايران بيايد و روح انقلاب ايراني را از نگاه نزديك نظارهگر باشد.
اما در فراسوي اين همه، چيزي در پاريس وجود داشت كه براي انقلاب و امام خوان گستردهاي بود؛ خوان جهان رسانهاي پاريس. پاريس يكي از كانونهاي رسانهاي بود كه هر رخدادي در آن به شتاب و بيدرنگ به جهان مخابره ميشد. در اين جهان رسانهاي فرصتي براي امام فراهم شد تا در برابر محتواي اسلامهراسي و كمونيستگرايي موجهاي خبري بر ضد انقلاب اسلامي پاسخ گويد و مرزهاي خود را با آنها مشخص سازد و در جهان دوقطبي زمانه جنگ سرد، از نه شرقي و نه غربي، اين روح انقلاب در روابط بينالملل سخن بگويد و جمهوري اسلامي را چيزي شبيه همان جمهوريهاي متعارف و البته متكي بر اسلام و حقوق مردم برخواند. نوفل لوشاتو گوشهاي از جهان غرب فرانسوي بود و امام اين مكان رسانهاي شده را به سكوي اطلاعاتي انقلاب بدل كرد و چهره ديگري از خود برگشود و با همه زير درخت سيب به گفتوگو نشست. براي پرسشهاي مطرح شده از سوي نهادها يا اشخاص حقيقي و حقوقي ايراني و غربي، گروه بررسي و پاسخيابي و تحليل مضامين مصاحبه...زير نظر امام تشكيل و سازماندهي شد... بيش از ۱۲۰ مصاحبه دستاورد امام در اين دوران چهار ماهه بود يعني تقريبا روزي يك مصاحبه.» در قسمتي ديگر گفته شد: «به اين ترتيب بود كه نوفل لوشاتو خيلي زود به مركز و كانون جوشان انقلاب تبديل شد و توجه خبرنگاران و آژانس خبري مهم دنيا و راديو و تلويزيونها و مطبوعات را به خود جلب كرد. اما آنچه، خلاف پندار شاه، توجهات به نقش ديدگاههاي امام را بيشتر و برجستهتر ميكرد، تنها رخدادهاي رسانهاي نوفل لوشاتو نبود، بلكه شتاب انقلاب در خيابانها و اعتراضها و اعتصابهاي مردم در سراسر شهرهاي ايران و تغيير شتابزده و واكنشي دولتها بود كه موضع امام را قاطعتر و محكمتر ميكرد و با اين پشتوانه بود كه به نماينده ژيسكاردستن و به واقع نماينده جيمي كارتر، در پاسخ براي عقبنشيني از مواضع خود و به رسميت شناختن دولت بختيار ميگفت من اگر دولت بختيار را هم به رسميت بشناسم، مردم نميپذيرند. اما امام آنچنان ذكاوت داشت كه پيروزي انقلاب و طرح جمهوري اسلامي را در ميان شكافهاي فرانسويان و امريكاييان پيش ببرد و در حالي كه به پيام تهديدكننده كارتر قاطع پاسخ ميداد و تهديداتش را بيثمر ميخواند، پيام سلام به ژيسكاردستن ميفرستاد تا شكاف ميان فرانسويان و امريكا در مورد ايران را تشديد كند.» (فصلنامه حضور شماره ۱۰۸)
ادامه دارد...