در گفت و گو با شهربانو اماني و زهرا نژادبهرام درباره درگذشت اشرف بروجردي
بانوي مصلح سياستمدار
مهدي بيكاوغلي
آخرين تماسي كه با اشرف بروجردي برقرار كردم حدود دو هفته قبل بود، زماني كه در خصوص مشكلات كشور گپ و گفتي انجام شد. نگران برخوردهاي تند با جوانان بود و ميگفت بايد گفتمان نسل z را درك كرد و تارهاي ارتباطي محكمي با اين نسلها برقرار ساخت. مانند تمام گفتوگوهاي قبلي كليدواژههايي چون منافع ملي، حقوق اساسي ملت، پرهيز از تندروي، اصلاحات، تحقق مطالبات مردم و...مدام در عبارات و جملاتش تكرار ميشدند. هر بار كه به اين بانوي مصلح زنگ ميزدم يا قرار ملاقاتي تنظيم ميشد، نگران سلامتياش بودم. ميدانستم بيمار است و درد ميكشد، اما هيچ نشانهاي از درد و بيماري در چهره و صدايش پيدا نبود. به طرز باورنكردني به همه اطرافيانش روحيه ميداد . ارتباطش با نسلهاي جوان و نسل z در بهترين شرايط بود. تقريبا در هر ديداري عمومي چند جوان دور و برش بودند و با او صحبت ميكردند. اگر واژه رجل سياسي به نفع نيمي از جمعيت جامعه تفسير ميشد و زنان حق حضور در انتخابات رياستجمهوري را پيدا ميكردند، اشرف بروجردي يكي از 5بانويي بود كه ميتوانست حضور در چنين جايگاهي را متصور شود. چهرهاي كه فعاليتهاي سياسياش از سالهاي قبل از انقلاب آغاز شد و در تمام سالهاي پس از انقلاب تداوم يافت. اشرف بروجردي از اولين زناني بود كه در دوره اصلاحات به جايگاههاي ارشد مديريتي در سطح دولت رسيد و همچنين اولين زني بود كه به عنوان رييس كتابخانه ملي ايران منصوب شد. او خواهر علاالدين بروجردي، نماينده مجلس بود و همسرش غلامعلي معتمدي، در جريان انفجار هفتم تير در دفتر حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيد. او از اعضاي حزب مشاركت و سپس اتحاد ملت ايران بود . آخرين گفتوگوي رسانهاياش به گفتوگوي اختصاصي با روزنامه اعتماد بازميگشت، زماني كه در ضرورت حمايت از دولت و اعطاي اختيارات ويژه به رييسجمهوري صحبت كرد. او همچنين معتقد بود، برخي طيفهاي راديكال از رويكرد وفاق پزشكيان سوءاستفاده ميكنند و به همه طيفها هشدار ميداد كه چنانچه رضايتمندي مردم را در سياستگذاريهايشان لحاظ نكنند، كشور را به ورطههاي تاريك و پر از ماجرا سوق خواهند داد. «اعتماد» به بهانه درگذشت اين بانوي مصلح سراغ شهربانو اماني و زهرا نژادبهرام رفته و از آنها درباره ويژگيهاي اشرف بروجردي طرح پرسش كرده است.
شهربانو اماني: بروجردي به عقايد ديگران احترام ميگذاشت و معتقد بود كه سبك زندگي و حريم خصوصي ديگران بايد محترم شمرده شود
شهربانو اماني يكي از بانواني كه در دوران اصلاحات و مجلس ششم ارتباط نزديكي با اشرف بروجردي داشته درخصوص ويژگيهاي شخصيتي اين بانو به «اعتماد» ميگويد: «اشرف بروجردي يكي از بانوان صاحب سبك در زندگي فردي و اجتماعي بود. شناخت من از ايشان به زماني بازميگردد كه من در مجلس ششم بودم و ايشان به عنوان معاون اجتماعي وزير كشور دولت اصلاحات فعاليت ميكرد. شناخت من از خانم بروجردي به اين دوران باز ميگردد كه ارتباطات نزديكي با هم داشتيم. به نظرم ايشان در هر جايگاه و پوزيشني كه قرار گرفتند از خود اثرات و ثمرات مثبت بسياري به جاي گذاشتند. زماني كه در وزارت كشور حضور داشتند به استانهاي مختلف سفر ميكردند و توانافزايي و همگرايي قابل توجهي را با تشكلهاي مردم نهاد، جامعه مدني و عمومي مردم شكل ميدادند. ايشان پس از دولت آقاي خاتمي در پژوهشگاههاي علوم انساني تلاش كردند فرصتهاي را براي نخبگان، استادان دانشگاهي و انديشمندان فراهم كنند تا نظرات خود را مطرح كنند. از نيمه دوم سال 1385 بود كه خانم بروجردي حضور فعالي در مجمع زنان اصلاحطلب داشتند. نظرات پيشرويي ارائه ميكردند كه مورد توجه قرار ميگرفت. همواره به دنبال روزنهاي براي اثرگذاري در جامعه بهخصوص سرنوشت زنان و دختران جوان بودند. وقتي ايشان مسوول كتابخانه و اسناد ملي ايران بودند، تلاش ميكردند با تحقيق، پژوهش و همافزايي به سياستگذاران، محققان و تصميمسازان كمك كنند تا با تكيه بر دانش رسوب شده تاريخي، بهترين تصميمات را به نفع مردم اتخاذ كنند. همچنين در كتابخانه ملي ابتكار عملي را به كار برده بودند تا اين محل به پاتوق جوانان فرهيخته و پويا بدل شود. نسلهاي جوان خانم بروجردي را مانند پروانهاي در ميان ميگرفتند و اين عمل و خلق و قوي متعالي ايشان بود كه جوانان را جلب ميكرد. ايشان معتقد به رفتارهاي سلبي با جوانان نبودند. در ماه رمضان بدون رويكردهاي سلبي شرايطي را ايجاد كرده بودند تا حتي افرادي كه به هر دليلي روزه نداشتند، بتوانند در خفا نيازهاي خود را برطرف كنند.» اماني با بيان يكي از خاطراتش از اشرف بروجردي ميگويد: «سال 1393 بود كه دانشگاه زنجان در روز دانشجو از من دعوتي به عمل آورد تا در اين دانشگاه سخنراني كنم. در مسير رفت غير از من يك خانم ديگر هم از نهادهاي مدني همراه من در ماشين حضور داشتند. اين خانم تعريف ميكردند كه زماني كه همسرشان فوت ميكنند، مادرشوهرشان بدون اينكه سهمي از ارث پسرش بردارد همه دارايي فرزندش را به همسر او بخشيده است. وقتي بيشتر پرس و جو كردم متوجه شدم مادر همسر اين خانم، اشرف بروجردي است. پسر جوان خانم بروجردي در ايتاليا از دنيا رفته بود و ايشان با تصميماتي كه در حوزه خانوادگي در حمايت از عروسش گرفت، نشان داد به ديدگاهها و مباحثي كه مطرح ميكند اعتقادي قلبي دارد و در زندگي شخصي خود هم آنها را اجرايي ميكند. رفتار مهربانانه، آرامش در گفتار و كردار و آزادمنشي ايشان براي همه نزديكانشان مبرهن بود. ايشان ضمن اينكه به عقايد ديگران احترام ميگذاشت و معتقد بود كه سبك زندگي و حريم خصوصي ديگران بايد محترم شمرده شود. هرگز گرانيگاه اعتقادي خود را نه پنهان كرد و نه آن را به ديگران تحميل كرد. ايشان يك زن مسلمان، اصلاحطلب و يك دوست خوب، مادر مهربان و همسري شجاع و وفادار بودند. اراده آهنين و خستگيناپذير بروجردي براي بسياري از جوانان ميتواند الگو باشد. ايشان وقتي بسيار جوان بودند، همسر شهيد خود را از دست دادند، اما همواره در مسير آرمانهاي واقعي همسر و اعتقاد خود ايستادند. در هر جلسهاي كه در راستاي پيشرفت كشور و بهبود وضعيت مردم بهخصوص زنان بود، حاضر ميشدند و تلاش ميكردند گامي براي رشد كشور بردارند. من اشرف بروجردي را زني توانمند، خودساخته، مهربان، زني وفادار، مادر دلسوز و نوانديش و اصلاحطلبي معتقد ميدانم. تا لحظه آخر نيز بر سر آرمانها و عهد و پيمان خود با ايران، نسلهاي جوان همه مردم ايران ايستادند. روحش شاد و ايدههايش مستمر باد.»
زهرا نژادبهرام: اشرف بروجردي بانويي در شمايل يك سياستمدار تراز بود
زهرا نژادبهرام، عضو شوراي شهر پنجم و تحليلگر مسائل زنان در گفتوگو با «اعتماد» پيرامون ويژگيهاي شخصيتي، فكري و مديريتي اشرف بروجردي ميگويد: «بيشك خانم دكتر بروجردي يكي از زنان برجسته و سياستمدار ايران بود. ازجمله معدود مردان و زناني كه توانسته بودند عرصههاي مختلفي را در حوزه سياستورزي پشت سر گذاشته و متدهاي تازهاي از مديريت علمي ارائه كنند. ايشان هم در ساختارهاي اجرايي و هم در نهادهاي مدني و احزاب حضور جدي داشتند. تجربه خانم بروجردي در وزارت كشور از مديركلي تا معاونت اجتماعي وزارت كشور فرصتهاي گرانقدري را براي ايشان فراهم كرد كه با لايههاي مختلف نهادهاي مدني و ظرفيتهاي اجتماعي جامعه ارتباط برقرار كنند. اين ظرفيت با توجه به روحيه ايشان كه از سالهاي قبل از انقلاب هم در نهادهاي سياسي فعاليت ميكردند، تجربه ايشان را تا دو عصر قبل و بعد از انقلاب امتداد بخشيد. مهمترين نكته در ديدگاههاي خانم بروجردي اين بود كه ايشان معتقد بودند با اصلاح نظام حكمراني ميتوان توسعه را براي همه ايرانيان محقق كرد. او معتقد بود هر نظامي نيازمند بازآرايي و بازسازي مداوم خود است تا در بطن ساختارهاي تنيده شده دروني خود گرفتار نشود. رويكرد او رويكردي از جنس تحول، بازآفريني و نوزايي بود. ايشان به دليل اينكه هم تجربه سازماني داشت و هم تجربه سياستورزي و البته تجربه فعاليت سياسي در نظام گذشته را نيز با خود داشت، اين فرصت را داشت كه از طريق مقايسه تطبيقي كليدواژههايي كه ممكن است يك نظام حكمراني را به چالش بكشد، پيدا كند. بر اين اساس بود كه نسخهها و پيشنهادهای ايشان اغلب با استقبال و توجه همراه بود.» او يادآور ميشود: «خانم بروجردي نه فقط در جايگاه زنانگي خود بلكه در شمايل يك سياستمدار تراز فعاليت ميكرد. تجارب ايشان و وابستگي به احزاب سياسي مؤيد آن است كه تا آخرين لحظات از سياستورزي و ضرورت اصلاح امور بر مبناي نظاممندي و تحول از درون دفاع ميكرد. آخرين مصاحبه ايشان با روزنامه «اعتماد» نشان داد كه تا چه اندازه نسبت به رويكردهاي مصلحانه در جامعه حساس بوده و نسبت به رخدادهاي تلخ پيش رو هشدار ميدهند. توجه داشته باشيد اين ميزان پويايي و تحرك از ايشان در شرايطي است كه سالها درگير بيماريهاي سخت است، اما به دليل اعتقادي كه به اصلاحات و رويكردهاي مصلحانه داشتند تا آخرين لحظه نيز تلاش كردند در مسير بهبود مسائل و رشد كشور فعاليت كنند. خانم بروجردي بهرغم بيماري سختي كه داشتند به صورت حضوري در نشستها حاضر ميشدند و در جلسات آنلاين هم با قدرت شركت كرده و رويكردهاي تحقيقاتي و عالمانه خود را ارائه ميكردند. در واقع پويايي ايشان نه فقط در حوزه انديشه بلكه در حوزه عمل نيز قابل مشاهده بود. از اين منظر فقدان ايشان حقيقتا دشوار و امري جبران ناشدني است. فردي كه با اين همه استعداد و علاقه و پشتكار در عرصههاي سياسي و مدني و اجتماعي ورود پيدا كرده و ظرفيتهاي متعددي را ايجاد ميكند براي نسل امروز هم درسهاي بسياري دارد. آخرين پست دولتي ايشان به عنوان معاون رييسجمهور و رييس كتابخانه ملي بود كه در اين بخش هم منشأ اثرات مثبت بسياري شدند. در عين حال ايشان همواره مساله زنان را در گوشه ذهن داشتند و براي بهبودي وضعيت زندگي زنان تلاش ميكردند. شايد به دليل اينكه خودشان هم زن بودند سياستورزي از جنس زنانگي را اجرايي كردند. اين مهارت را داشتند كه بتوانند درخصوص پيچيدهترين و مهمترين مشكلات زنان اظهارنظر كرده و راهكارهايي هم براي برونرفت ارائه كنند.» نژادبهرام در پايان تاكيد ميكند: «مساله محوري كه ايشان روي آن تاكيد داشتند برگرفته از نظام فكري، سياسي و اعتقادي ايشان بود. خانم بروجردي معتقد بودند مبناي هر حكومتي بر رضايتمندي مردم، استوار است. اين مردم هستند كه تداوم يك نظام را تضمين ميكنند. با اين رويكرد هم از نظر اجرايي، سياسي و اعتقادتي تاكيد داشتند كه نظام سياسي هر زمان كه بتواند چارچوبهاي ارتباطي خود را با مردم قوي، مستحكم و پويا ترسيم كند از هيچ تهديد و تحريم و فشاري نگران نبوده و ميتواند موانع رشد را يكي يكي از ميان بردارد. اما هر زمان كه كوچكترين خدشهاي به اين رابطه وارد شود و مردم به حاشيه رانده شوند، زمينه سست شدن استحكامات يك نظام سياسي شكل ميگيرد. بر اين اساس ايشان پس از جنگ 12 روزه تاكيد داشتند، كه اگر نظام توانسته در برابر تهاجم گسترده دشمنان ايستادگي كند، حضور مردم و دفاع مردم از تماميت ارضي كشور است. لذا نظام حكمراني بايد از اتحاد و انسجام ايجاد شده حفاظت كند تا شكاف ميان ملت و حاكميت عميقتر نشود.»