شهرِ مدعي گفتن در توضيح خود مانده است!
آزاد يوسفي راد
مديريت شهري در اروميه در موقعيتي حركت ميكند كه كنش از شرح جلوتر افتاده و عمل پيش از آنكه موضوعش روشن شود، آغاز شده است. پروژهها شروع ميشوند، مسيرها تغيير ميكنند و هزينهها با ارقامي نجومي جابهجا ميشوند، در حالي كه هنوز توافقي حداقلي درباره اينكه شهر در حال پاسخ دادن به كدام مساله است، شكل نگرفته است!
در چنين وضعيتي، هر اقدامي ناچارا بهصورت موردي توجيه ميشود. هر پروژه پروندهاي جدا براي خودش دارد و هر تصميم داستان خاص خودش را تعريف ميكند، بيآنكه اين داستانها روي يك خط زماني مشترك بنشينند يا به يك سوال واحد متصل شوند! آنچه بيرون ميآيد، انباشت تصميمهاست، نه پيشرفت قابل سنجش و محسوس!
وقتي پرسش اصلي گفته نشود، مقايسه ناممكن ميشود. نه ميان پروژهها، نه ميان هزينهها، نه ميان اثرات اجتماعي وفرهنگي. دركمال تعجب همهچيز قابل دفاع است و با تبليغات پولي و پرزرق وبرق محيطي و مجازي تطهير ميشود، چون معياري وجود ندارد كه دفاع را به چالش بكشد. شهر به جايي ميرسد كه هر چيز ميتواند درست باشد، فقط به اين دليل كه هيچ چيز دقيق تعريف نشده است! در اين فضا، حركت زياد ميشود و پاسخگويي كم. گزارشها و مصاحبهها و شوهاي اينستاگرامي پر از عدد و ژست جدي بودن هستند، اما اين عددها و ادعاها به زندگي روزمره مردم وصل نميشوند. شهر تغيير ميكند، اما مشخص نيست كدام بخش از اين تغيير قرار بوده باري از دوش كدام شهروند بردارد!
آنچه كم است، انرژي يا ابزار يا بودجه نيست! آنچه غايب مانده، لحظه توقف و درنگ پيش از تصميم است. همان جايي كه بايد روشن شود مساله چيست؟ چرا اهميت دارد و هزينه نپرداختن به آن، كجاي شهر ديده ميشود؟ محروم نگه داشتن بخشهايي از شهر از كمترين امكانات چه تاثيري بر آسايش و رفاه ديگر مناطق گذاشته است؟ و چرا ردپاي علايق و عقايد فرهنگي و مذهبي بخشي از شهروندان شهر در خروجي هيچ ديوارنگاره، تابلو، مراسم و اِلماني در سطح شهر ديده نميشود؟ اين پرسشها از بنياديترين پاشنهآشيلهاي توسعه شهر اروميه هستند!
بدون اين توقف و پاسخ به اين پرسشها، مديريت شهري ناخواسته وارد مسابقهاي ميشود كه در آن هر اقدام بايد سريعتر ديده شود تا آنكه دقيقتر فهميده شود. محصول اين شتاب، شهري است كه مدام در حال اجراست، شعارميدهد و با زور هشتگ مدعي است كه « حرفي براي گفتن دارد » درحالي كه در توضيح دادن خودش جا مانده است!روزنامهنگار