با بيلي وايلدر به دنيا بخنديم
حسن تهراني
بيلي وايلدر را نميتوان تنها يك كارگردان كمدي يا استاد خلق خنده دانست؛ او بيش از هر چيز فيلسوفي بود كه زبان طنز را براي گفتن تلخترين حقيقتها برگزيد. در جهاني پر از فجايع، اخبار ناگوار، جنگها و خيانتها، وايلدر به ما آموخت كه تنها راه تحمل اين زندگي شايد خنديدن باشد، اما خندهاي كه هرگز سطحي نيست، بلكه در عمق خود زخمي را ميسوزاند. آثار او همواره تركيبي از لحن تلخ و طنازانه بودند؛ فيلمهايي كه به ظاهر سرگرمكنندهاند، اما در پس آن، جهاني مملو از شك، دروغ، فساد و تنهايي را به نمايش ميگذارند. وايلدر ميدانست كه زندگي چيزي جز يك كمدي بزرگ نيست كه با رنگهاي تراژدي آميخته شده است. اگر به Double Indemnity نگاه كنيم، ميبينيم كه وايلدر حتي در ژانر نوآر، طنز سياه و جهانبيني خود را فراموش نميكند. اين فيلم با بازي درخشان فرد مكموراي و باربارا استانويك، داستان بيمهفروشي است كه در دام زني مرموز گرفتار ميشود و براي دستيابي به پول و عشق، نقشه قتلي دقيق را اجرا ميكند. طنز تلخ وايلدر در اينجاست كه همه اين دسيسهها، درنهايت به پوچي و نابودي ميرسد.
در Sunset Boulevard، طنز وايلدر باز به شكلي هولناك جلوه ميكند. گلوريا سوانسون در نقش نورما دزموند و ويليام هولدن در نقش نويسنده گرفتار او، تصوير ماندگاري از هاليوود خلق ميكنند. وايلدر در اين فيلم سينما را به سخره ميگيرد و نشان ميدهد كه چگونه اين صنعت هم بت ميسازد و هم همان بت را نابود ميكند. صحنه پاياني نورما دزموند كه ميگويد: «آقاي دميل، آمادهام براي كلوزآپ»، خنده سياه وايلدر به صنعت سينماست. در بازداشتگاه شماره ۱۷، با بازي ويليام هولدن، طنز از دل جنگ و اسارت بيرون كشيده ميشود. وايلدر نشان ميدهد كه حتي در شرايطي كه همه چيز عليه انسان است، شوخي و حيله ميتواند ابزار بقا باشد.
در سابرينا، حضور آدري هپبورن در كنار ويليام هولدن و همفري بوگارت، داستاني عاشقانه را به كمدي اجتماعي بدل ميكند. وايلدر شكافهاي طبقاتي و سطحيگري ثروتمندان را با نگاهي طنازانه آشكار ميكند. خارش هفت ساله با بازي مرلين مونرو و تام ايول، يكي از معروفترين كمديهاي او است. ماجراي مردي ميانسال و وسوسههايش در غياب همسر، در ظاهر خندهدار است، اما در زيرمتن، بحران اخلاقي و تنهايي مردان طبقه متوسط امريكا را آشكار ميسازد.
در بعضيها داغش رو دوست دارند، همكاري تماشايي جك لمون، توني كرتيس و مرلين مونرو، شاهكاري كمدي خلق ميكند. فيلم پر از سوءتفاهمهاي خندهآور است، اما درنهايت به ما يادآوري ميكند كه هيچكس كامل نيست. آپارتمان با بازي جك لمون و شرلي مكلين، شاهكار تلخي و طنز وايلدر است. كارمند سادهاي كه آپارتمانش را دراختيار مديران قرار ميدهد، در دل يك كمدي-تراژدي، تنهايي مدرن و فساد اداري را آشكار ميسازد.
در ايرما خوشگله، با حضور جك لمون و شرلي مكلين، تناقض اخلاق و عشق در قالب داستاني پر از شوخي و لطافت روايت ميشود. پليسي كه براي نگه داشتن معشوقهاش مجبور ميشود در نقش مشتري او ظاهر شود، به طنزي تلخ و شيرين ميانجامد.
احمق مرا ببوس با بازي كيم نواك و دين مارتين، نمايشنامهنويسي شكستخورده را در دنياي دروغ و فريب نشان ميدهد. طنز اين فيلم پرده از نياز انسان به ديده شدن و پذيرفته شدن برميدارد و سرانجام صفحه اول با بازي جك لمون و والتر ماتائو، تصويري پرهياهو از دنياي روزنامهنگاري است. سرعت ديالوگها و آشوب تحريريه، خنده ميآفريند، اما در عمق خود نقدي است بر رسانه و عطش بيپايانش براي تيتر داغ. آنچه آمد، نگاهي بود به فيلمهاي طنزآلود بيلي وايلدر كه پيشنهاد ميكنم به ديدن آنها بنشينيد.
*نويسنده، از داوران جايزه گلدنگلوب و عضو فدراسيون بينالمللي منتقدين سينمايي و دبير شوراي نويسندگان نشريه اينترنتي سينماي بدون مرز است.