« اعتماد» در گفتوگوي اختصاصي با كارشناسان بررسي میکند
پيدا و پنهان حضور وارث «سلمان» در كاخ سفيد
حديث روشني
محمد بن سلمان، وليعهد عربستان 18 نوامبر (27 آبان) براي نخستينبار از سال ۲۰۱۸ در راس هياتي راهي واشنگتن خواهد شد. دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا قصد دارد به عنوان ميزبان همتاي عرب خود، يك ضيافت رسمي با لباس شب در اتاق شرقي كاخ سفيد برگزار كند؛ اقدامي كه به ادعاي ناظران احتمالا نه تنها پاياندهنده يك روز پربرنامه در كاخ سفيد خواهد بود، بلكه نمادي از بازسازي علني روابط با مردي به شمار ميرود كه جامعه اطلاعاتي امريكا دستور قتل جمال خاشقجي، ستوننويس واشنگتن پست را به او نسبت داده است. در حالي كه اين مراسم ميزبان اعضاي كنگره، مقامات دولتي و رهبران كسب و كار امريكايي خواهد بود، حضور محمد بن سلمان در واشنگتن نخستين سفر او پس از اين قتل جنجالي است و توجه تحليلگران را به پيامدهاي سياسي و اقتصادي آن جلب كرده است. با اين همه اما گروهي از تحليلگران بر اين باورند روابط ترامپ با عربستان فراتر از چارچوبهاي رسمي ديپلماتيك است، چراكه رييسجمهور امريكا در حال برنامهريزي براي احداث ملك با برند «ترامپ» در رياض و جده است و محمد بن سلمان همچنان شريك و همكار تجاري جرد كوشنر، داماد رييسجمهور به شمار ميرود؛ همكارياي كه ميلياردها دلار سرمايهگذاري خارجي، از جمله در دولت عربستان، به همراه داشته است. اين درحالي است كه ترامپ بلافاصله پس از بازگشت از تور منطقهاياش به خاورميانه در ماه مه، عربستان را محور تلاشهاي خود براي بازتنظيم روابط با روسيه و تثبيت خاورميانه قرار داد و به سرعت سرمايهگذاري سعوديها در اقتصاد امريكا را تبليغ كرد؛ رويكردي تراكنشي كه به نظر ميرسد گاهي حتي با ارزشهاي امريكايي در تضاد است. بنابر گزارشات نشريات غربي همزمان با اين سفر، محمد بن سلمان همچنين قرار است نشستي حول محور سرمايهگذاري در مركز «كندي» برگزار كند و ميزگردهايي درباره زيستفناوري، دفاع و فناوريهاي سبز برگزار خواهد شد. در حالي كه توافقات اقتصادي پيشين شامل قرارداد ۱۴۲ ميليارد دلاري تسليحات و وعده سرمايهگذاري ۶۰۰ ميليارد دلاري عربستان در امريكا بوده است، تحليلگران اما هشدار ميدهند بخشي از اين وعدهها ممكن است اغراقآميز باشد.
در همين حال، ناظران مدعياند مساله عاديسازي يكي ديگر از محورهاي مهم اين سفرخواهد بود، چراكه ترامپ اميدوار است رياض با پيوستن به توافقات ابراهيم روابط خود با اسراييل را عاديسازي كند، اقدامي كه هدف ادعايي آن تثبيت خاورميانه از طريق تعميق روابط تجاري عنوان شده است! اين تلاشها اما همزمان با تجربههاي بايدن كه پيش از حملات حماس در اكتبر ۲۰۲۳ نزديك بود به توافقي دست يابد، نشاندهنده پيچيدگيهاي ديپلماسي منطقهاي است؛ جايي كه محمد بن سلمان احتمالا تنها در صورتي حاضر به توافق گسترده با اسراييل خواهد شد كه تضمينهاي ملموسي براي تشكيل دولت فلسطين دريافت كند. در اين ميان اما هستند گروهي كه اين سفر و ضيافت رسمي كاخ سفيد را نه تنها بازتاب روابط شخصي و اقتصادي ترامپ با عربستان قلمداد ميكنند، بلكه معتقدند اين ديدار گوياي يك استراتژي سياسي است كه در آن منافع اقتصادي، امنيتي و منطقهاي در هم تنيده شده و پيامدهاي آن ميتواند خاورميانه را در سالهاي پيش رو دستخوش تحولاتي مهم كند. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي متغيرهاي مهم و نتايج احتمالي اين سفر با عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك و حسن بهشتيپور، پژوهشگر مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. فرجيراد در گفتوگويش با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اهميت سفر وليعهد سعودي در مقطع كنوني به واشنگتن همزمان بر اين باور است كه درخواست عربستان براي دريافت جنگندههاي 35-F و تضمين امنيتي از امريكا احتمالا از مهمترين محورهاي اين سفر مهم باشد. بهشتيپور اما در اين گفتوگو با اشاره به اهميت استراتژيك سفر محمد بن سلمان به واشنگتن، تاكيد كرد كه تحركات عربستان در زمينه هستهاي، امنيتي و پيمان ابراهيم تابع واقعيات ميداني و محدوديتهاي سياسي منطقهاي است و هرگونه پيشرفت صرفا در چارچوب توافق با واشنگتن و ملاحظات اسراييل امكانپذير خواهد بود. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
عبدالرضا فرجيراد: پيوستن عربستان به پيمان ابراهيم تا مادامي كه صلح در غزه برقرار نشود محقق نخواهد شد
عبدالرضا فرجيراد، استاد ژئوپليتيك، در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره محورهاي مهم سفر محمد بنسلمان به واشنگتن تشريح كرد: اين سفر در مقطع كنوني براي امريكا و عربستان اهميت ويژهاي دارد و با توجه به سفر پيشين ترامپ به خليجفارس در ماه مه، چند نكته قابل توجه است. نخست، عربستان به طور جدي به دنبال دريافت تعدادي جنگنده 35-F از امريكا است. باتوجه به كاربرد اين جنگندهها در منطقه طي يك سال گذشته، رياض تشويق شده تا درخواست خود را به شكل جدي مطرح كند. به باور فرجيراد باتوجه به قراردادهاي اقتصادي و سرمايهگذاري ميان عربستان و امريكا، رياض احساس ميكند اكنون زمان آن رسيده كه واشنگتن به درخواستهاي اين پادشاهي توجه كند. هرچند دولت امريكا در حال حاضر با چنددستگي در اين موضوع يعني فروش جنگندههاي 35-F مواجه است؛ مخالفان نزديك به اسراييل مدعياند فروش اين نوع از جنگندهها به عربستان ميتواند برتري هوايي اسراييل در منطقه را تحتتاثير قرار دهد. بنابراين، اين موضوع نخستين محور مهم گفتوگوهاي بنسلمان و ترامپ خواهد بود. فرجيراد درباره محور دوم اين سفر گفت: پيمان صلح ابراهيم ديگر موضوع مهم ديدار خواهد بود؛ پيماني كه ترامپ تلاش زيادي براي اجرايي كردن آن دارد. اين توافق پايهاش عاديسازي روابط كشورهاي مسلمان با اسراييل است، اما ترامپ از آن براي گسترش نفوذ منطقهاي امريكا نيز بهره ميبرد. براي نمونه، چند هفته پيش رهبران آسياي مركزي در واشنگتن مهمان كاخ سفيد بودند و ترامپ از پنج كشور اين منطقه خواست به پيمان ابراهيم بپيوندند و قزاقستان نيز وعده داد كه مسير پيوستن را بررسي كند. در جنوب شرق آسيا نيز روي اندونزي كار ميكنند و اين كشور يكي از گزينههاي جدي براي بحث عاديسازي است. در خاورميانه نيز رييسجمهور امريكا حساب ويژهاي روي عربستان باز كرده، زيرا معتقد است اگر عربستان به اين توافق بپيوندد، ديگر كشورهاي اسلامي و حتي پاكستان احتمالا آن را دنبال خواهند كرد. اين استاد ژئوپليتيك در ادامه به «اعتماد» گفت: در كنار اين دو محور، مباحث ديگري نيز مطرح است؛ همكاريهاي اقتصادي، مساله هستهاي ايران، سرمايهگذاريهاي عربستان در امريكا و درخواست ترامپ از بنسلمان براي كاهش همكاريهاي رياض با چين. تحركات اخير امريكا در قفقاز، آسياي ميانه و خليجفارس با هدف محدود كردن نفوذ چين و روسيه و مهار ايران است. همانطور كه اشاره شد، دريافت جنگندههاي35-Fبراي عربستان اهميت اصلي دارد و پيشبرد پيمان ابراهيم براي ترامپ. هر دو طرف انتظار دارند در پايان ديدار و كنفرانس مطبوعاتي، دستاوردي قابل ارايه به افكار عمومي داشته باشند. فرجيراد در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره احتمال نهايي شدن پيمان ابراهيم در اين سفر گفت: تا زماني كه مساله غزه به طور كامل حل نشود، بعيد است عربستان رسما اعلام كند به اين پيمان ميپيوندد؛ مگر اينكه براي ايجاد يك دستاورد نمايشي براي ترامپ، مانند قزاقستان، آمادگي اوليه خود را اعلام كند. بدان معنا كه رياض ممكن است بگويد موضوع را بررسي ميكنيم، اما اعلام رسمي پيوستن در همين سفر دور از ذهن است. در بهترين حالت، بنسلمان ميتواند سطحي از اميدواري ايجاد كند، اما تا زماني كه وضعيت غزه به نقطهاي نهايي نرسد و احساس نشود جنگ پايان يافته و درگيريها تكرار نميشود، اقدام رسمي انجام نخواهد داد. به باور فرجيراد در بخش دوم موضوع، يعني تشكيل كشور فلسطيني كه شرط جدي عربستان است، تحركاتي در جريان است؛ امريكاييها و سعوديها همراه با بريتانيا، كشورهاي اروپايي و برخي دولتهاي عربي پيشنويس قطعنامهاي آماده كردهاند تا به شوراي امنيت ببرند. هدف اين قطعنامه، قرار گرفتن مديريت غزه زير نظارت امريكا و دولت ترامپ است و در يكي از بندهاي آن ممكن است تشكيل كشور فلسطين مطرح شود. فرجيراد همچنين تاكيد كرد: اگر اين قطعنامه تصويب شود، براي عربستان يك راه گريز ديپلماتيك فراهم ميكند. سعوديها ميتوانند اعلام كنند تابع قطعنامه شوراي امنيت هستند و به صورت ضمني تشكيل كشور فلسطيني را پذيرفتهاند؛ بنابراين آمادگي دارند مسير عاديسازي روابط با اسراييل را دنبال كنند، البته به شرط برقرار شدن آرامش در غزه و پايان جنگ. فرجيراد در پاسخ به پرسش ديگر «اعتماد» درباره سهمخواهي رياض به واسطه نقش اين پادشاهي در صلح غزه گفت: بيشتر كشورهاي عربي هر كدام در آينده غزه نقشي دارند؛ از اعزام نيرو تا بازسازي و مشاركت در مديريت پساجنگ. امريكا و اروپا نيز اميدوارند كشورهاي ثروتمند عربي هزينههاي بازسازي را تامين كنند. امارات اخيرا كمي عقبنشيني كرده و اعلام كرده تنها در صورتي نيرو اعزام ميكند كه اطمينان حاصل شود جنگ پايان يافته و روند بازسازي آغاز شده است. به باور فرجيراد، طبيعي است كه رقابت ميان اين كشورها وجود داشته باشد. عربستان قدرت اصلي و ثروتمندترين كشور عربي است، اما مصر نيز فعاليتهايي را آغاز كرده و در ديپلماسي منطقهاي، چه در رابطه با ايران و چه در پروندههايي مانند سودان، به دنبال بازيابي نقش سابق خود است، بهويژه با توجه به رابطه نزديك اين كشور با امريكا و ترامپ. عربستان اما به اندازه وزن خود نقش دارد و امارات نيز نقشي حساس و زيركانه ايفا ميكند. همچنين نبايد نقش تركيه را ناديده گرفت. اين استاد ژئوپليتيك در پاسخ به پرسش ديگر «اعتماد» درباره دريافت تضمينهاي امنيتي توسط عربستان از واشنگتن در حاشيه اين سفر مهم گفت: يكي از درخواستهاي مهم محمد بنسلمان از ترامپ در خلال اين سفر احتمالا ايجاد قراردادي محكم مشابه توافق امريكا و اسراييل است؛ به طوري كه حمايت امريكا در هر زمان و شرايطي از اسراييل، به عربستان نيز تعميم يابد. به نظر ميرسد يكي از شروط عربستان براي پيوستن به پيمان ابراهيم همين تعهد امنيتي است و در صورت عدم ارايه، ممكن است رياض با پيوستن به توافق مخالفت كند. به گفته فرجيراد اين مساله پيچيدگيهاي خاص خود را دارد، اما تا حدودي قابل عملياتي شدن است. واشنگتن نيز احتمالا چنين تضميني ارايه ميدهد، اما نه به طور دقيق مشابه توافق با اسراييل. عربستان ميخواهد اطمينان داشته باشد كه در برابر تهديدات اسراييل، به طور كامل ازسوي امريكا حمايت ميشود و به همين دليل درخواست35-Fكرده است. فرجيراد در پاسخ به پرسش ديگر «اعتماد» درباره احتمال تمايل كشورهاي عربي ازجمله عربستان به همكاري با چين در صورت عدم ارايه تضمينهاي امنيتي ازسوي امريكا گفت: همانطور كه پيشتر اشاره شد، ايالاتمتحده به طور غيرعلني به كشورهاي خليجفارس فشار ميآورد تا سرعت توسعه روابط با چين كاهش يابد. اين امر براي امريكا اهميت دارد، چراكه استراتژي اصلي واشنگتن در منطقه محدود كردن نفوذ چين است، چه در خليجفارس و چه در آسياي ميانه و قفقاز. به گفته اين استاد ژئوپلييتك با اين حال، واقعيت اين است كه عربستان و امارات به شدت به غرب و امريكا وابستهاند، چه خودخواسته و چه از سر اجبار. حضور پايگاههاي نظامي گسترده امريكا و نفوذ عميق آن در اين كشورها موجب شده است كه كشورهاي خليجفارس جرات ايجاد روابط گسترده اقتصادي يا امنيتي با چين را نداشته باشند؛ هر چند همكاري اقتصادي با پكن ادامه دارد، اما ترجيح دادن چين به امريكا و اروپا ميتواند برايشان مشكلات داخلي ايجاد كند.
حسن بهشتيپور: حملات تهاجمي اسراييل به شام و قطر به بياعتماديهاي عربستان دامن زده و موجب شده تا پادشاهي موضعي سختگيرانهتر در ارتباط با تشكيل دولت فلسطين اتخاذ كند
حسن بهشتيپور، پژوهشگر مسائل بينالملل، در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره ارزيابي سفر وليعهد سعودي به واشنگتن گفت: اين سفر در امتداد همكاريهاي واشنگتن و رياض انجام ميشود. سياست خارجي امريكا در غرب آسيا بر دو محور متمركز است: ارتباط راهبردي با اسراييل و همكاري گسترده با عربستانسعودي. واشنگتن در حوزههاي مختلف، ازجمله آينده خاورميانه و شكلگيري نظم جديد منطقهاي، با اين دو بازيگر همكاري ميكند.كشورهاي ديگري مانند قطر، مصر، امارات، اردن و اخيرا سوريه نيز نقشآفريني دارند. به باور بهشتيپور آنچه امريكا و اسراييل دنبال ميكنند با واقعيت ميدان متفاوت است. حداقل براي عربستان، شرط روشن اين است كه اسراييل بايد اصل تشكيل دولت مستقل فلسطيني را بپذيرد، اما بعيد است اسراييل چنين كند. همچنين، عقبنشيني عربستان از اين مطالبه بسيار دور از ذهن است، زيرا رياض ترجيح ميدهد موازنهاي در روابط منطقهاي حفظ كند و همه تخممرغهايش را در سبد اسراييل نگذارد. اين كارشناس مسائل بينالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: تجربههاي اخير، ازجمله حملات تلآويو پس از سقوط اسد به شام و حمله موشكي به قطر، بر بياعتمادي عربستان افزوده است. اين عوامل عربستان را بر موضع خود يعني توافق بر سر تشكيل دولت فلسطيني استوارتر كرده است. با اين حال اين بدان معنا نيست كه عربستان با شخصيتي معاملهگر مانند دونالد ترامپ همكاري اقتصادي و نظامي نخواهد داشت. برعكس، تعاملات اقتصادي و نظامي دو طرف همچنان در سطوح مختلف ادامه دارد. اين پژوهشگر مسائل بينالملل در پاسخ به سوال ديگر «اعتماد» در زمينه گمانهزنيهايي درخصوص مطرح شدن مداخلات اخير امارات در سودان و يمن و احتمال ايجاد شكافهايي ميان ابوظبي و رياض در حاشيه سفر بن سلمان به واشنگتن تشريح كرد: موضوع مداخلات اخير امارات در سودان، حتي در حاشيه سفر نيز جايگاهي ندارد؛ چه برسد به اينكه وارد محورهاي اصلي شود، چراكه اولا تحركات سياسي- نظامي امارات در سودان «متغير مستقل» محسوب نميشود. برخي تصور ميكنند اقداماتي كه امارات در سودان انجام ميدهد، مشابه اقداماتي است كه در جنوب يمن، يا پيشتر در غرب ليبي با همراهي مصر انجام ميداد، اما اينها همگي مجموعهاي از فكتهاي متعدد است كه نشان ميدهد امارات در اين موارد تصميمگير نهايي نيست و اين تحركات در راستاي سياستهاي پنهان ايالاتمتحده امريكا تعريف ميشود. لذا من بسيار بعيد ميدانم امارات متحده عربي بدون هماهنگي با طرف امريكايي و انگليسي دست به چنين ماجراجوييهايي بزند. اين پژوهشگر روابط بينالملل در ادامه تاكيد كرد: البته قائل نيستم كه امارات تابع بيچونوچراي امريكا باشد يا صرفا دستورات واشنگتن را اجرا كند؛ نه. اما اينكه تصور كنيم امارات مستقلا، برمبناي اراده و تشخيص خود، براي پيشبرد سياست خارجياش در شمال آفريقا و شرق آفريقا تصميمگيري ميكند و سپس اين تصميمات را خود اجرا ميكند، با سوابق رفتاري و عملكرد اين كشور از سال ۱۹۷۱ تاكنون همخواني ندارد. جالبتر اينكه ادعا شده احتمالا در چنين شرايطي عربستانسعودي در مقام منتقد ظاهر ميشود؛ اقدامي كه بيش از آنكه بر واقعيات استوار باشد، تلاشي است براي ايجاد يك چهره انساني از محمد بن سلمان و همچنين ترسيم چهرهاي مثبت از ترامپ؛ گويي اين دو با اقدامات امارات مخالفت دارند. از لحاظ رسانهاس سوژه جالبي است و برخي تلاش ميكنند از اين فضا سوژهاي جذاب براي داستانپردازي رسانهاي بسازند، اما هيچ فكتي اين روايتها را تاييد نميكند. بهشتيپور در ادامه تاكيد كرد: به نظر من از هيچ زاويه تحليلي نميتوان امارات را به عنوان يك قدرت مستقل ارزيابي كرد كه در سودان نقشآفريني ميكند و سياستهاي خود را بدون اتكا به ديگران پيش ميبرد. چنين برداشتي دقيق نيست. امارات در آنجا بازيگري نميكند كه بر اساس يك راهبرد مستقل عمل كند و سپس نياز باشد عربستانسعودي يا ايالاتمتحده براي مهار آن وارد عمل شوند. چنين تصويري با واقعيات ميداني و سابقه رفتاري امارات سازگار نيست. اين كارشناس مسائل بينالملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره احتمال امضاي توافقنامههاي امنيتي ميان رياض و واشنگتن در حاشيه سفر وليعهد سعودي به ايالاتمتحده گفت: احتمال ارايه تضمين ازسوي امريكا وجود دارد، اما اين تضمين بيشتر روي كاغذ است و عملا بازدارندگي واقعي در برابر اسراييل ايجاد نميكند. اسراييل از سال ۱۹۴۸ تاكنون نشان داده هيچ عاملي نميتواند جلوي آن را بگيرد و حداكثر كاري كه امريكا ميتواند انجام دهد، تعليق موقت برخي حمايتهاست؛ مانند بحران كانال سوئز كه امريكا مخالفت كرد اما اين اختلاف، روابط واشنگتن-تلآويو را دچار آسيب نكرد. به باور بهشتيپور در تمام اين سالها، اسراييل مسير خود را ادامه داده و از حمايتهاي امريكا و كشورهاي اروپايي بهره برده است، بنابراين تضمين امروز، بيشتر جنبه ظاهري دارد؛ مانند قطر كه تصور ميكند بهدليل موضع امريكا، اسراييل به اين كشور حمله نميكند، اگر هم حملهاي رخ دهد مقابله امريكا با اسراييل بعيد است. اين تضمين اگرچه براي عربستان ارزش رواني و سياسي دارد، اما در ميدان واقعي تنها زماني معنا پيدا ميكند كه رياض به توافق صلح رسمي با اسراييل برسد، مشابه چارچوبي كه مصر تجربه كرد؛ در آن صورت اسراييل ممكن است تعهدات معتبرتري ارايه دهد. بهشتيپور در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره ساخت رآكتور هستهاي در عربستان به عنوان يكي از مطالبات كليدي وليعهد سعودي از دولت ترامپ بهرغم مخالفتهايي در درون امريكا گفت: اول، اين مخالفتها در دوره دموكراتها بيشتر بود و در دوره جمهوريخواهان كمتر به چشم ميآيد. دوم، مشكل عربستانسعودي صرفا محدود به برنامه هستهاي نبود. امريكاييها با ساخت اين رآكتورها موافقاند، اما واقعيت اين است كه عربستان به دنبال غنيسازي است. دولت بايدن به شدت با آن مخالفت كرد. بعيد به نظر ميرسد دولت ترامپ نيز، به دليل مخالفت جدي اسراييل، با غنيسازي عربستان موافقت كند. بنابراين اگر بخواهيم واقعبينانه نگاه كنيم، محمد بن سلمان در اين سفر نيز موفق نخواهد شد حمايت امريكا براي غنيسازي را جلب كند. به باور بهشتيپور در زمينه ساخت رآكتورها و انجام غنيسازي عربستان تلاش كرده است به سمت چين نزديك شود و از كمك پاكستان و چين بهره ببرد، اما براي هرگونه فعاليت در اين حوزه، تاييد امريكاييها لازم است كه تاكنون ارايه نشده است. همچنين، عربستان قصد داشت با روسها قرارداد ساخت رآكتور امضا كند، اما اين مذاكرات هنوز به نتيجه نرسيده است. بنابراين در حال حاضر، هيچ شانسي براي عربستان وجود ندارد كه بتواند غنيسازي داخلي را عملياتي كند، چراكه اسراييل مهمترين مخالف آن است و كنگره امريكا نيز به شدت مخالف است؛ دموكراتها به ويژه و جمهوريخواهان تاحدودي. درنتيجه، اگر بحث صرفا احداث رآكتور باشد، مخالفتي ازسوي امريكا وجود ندارد، اما مساله غنيسازي و چرخه سوخت هستهاي همچنان چالش اصلي است. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: عربستان در اين زمينه تلاش كرده است از چين و پاكستان كمك بگيرد، اما آيا واقعا موافقت شده است يا خير گزارشاتي منتشر شده است، چراكه اين موضوع مخفيانه نميتواند باقي بماند، هر اقدامي در حوزه هستهاي بايد به آژانس بينالمللي انرژي اتمي اعلام شود. اين كارشناس روابط بينالملل در پايان گفتوگويش با «اعتماد» خاطرنشان كرد: يك نكته مهم ديگر، قرارداد اخير عربستان با پاكستان است كه در عمل تضمين ميدهد حمله به عربستان، حمله به پاكستان محسوب خواهد شد و بالعكس. به باور من اين قرارداد پيامي جدي به اسراييل بود. اين همكاري نشان ميدهد پاكستان با تمام امكانات هستهاي خود از عربستانسعودي پشتيباني ميكند. واقعيت اين است كه منطقه خاورميانه در حال پوستاندازي است و طي سالهاي آينده به پيچيدگيهاي آن افزوده خواهد شد.