جاهطلبي عربستان در نظم نوين خاورميانه
حسين ربيعي
سفر محمد بنسلمان به ايالاتمتحده را ميتوان در راستاي نوسازيهاي مختلفي كه وي از حدود يك دهه پيش آغاز كرده است، ارزيابي كرد. به اين معنا كه عربستان به دنبال دگرگوني ابعاد مختلف حيات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي خود است و بنابراين مدتهاست تلاش ميكند از ظرفيتهاي داخلي و سرمايهگذاريهاي خارجي به بهترين شكل بهرهبرداري كند تا به چشماندازي كه در رقابت با رقباي ژئوپليتيك خود در منطقه ترسيم كرده است، دست يابد. روابط ايالاتمتحده و عربستانسعودي از دهه ۱۹۳۰ و 1940 به صورت يكنواخت و با شيب ملايم رو به بالا ادامه داشته و نوسان قابل توجهي در آن مشاهده نميشود، بنابراين اين سفر نيز در تداوم روابط چندجانبه ميان دو كشور قرار دارد و ميتواند ابعاد مختلفي به همراه داشته باشد، به ويژه كه از نظر رفتار سياسي و ژئوپليتيك، شباهتهاي شخصيتي بين بنسلمان و ترامپ مشاهده ميشود؛ هر دو جاهطلبيهاي خاص خود و سطحي از خودشيفتگي دارند كه رفتار سياسي مشابهي را ايجاب ميكند و ميتوان گفت تا زماني كه اين دو در مصدر قدرت و تصميمگيري هستند، زمينه براي همكاريهاي گسترده ميان دو كشور فراهم خواهد بود. پيشينه دههها ارتباط اين دو كشور به ويژه همكاريهاي نزديك ترامپ و بن سلمان نشان ميدهد كه به احتمال زياد اين سفر دستاوردهاي تجاري و اقتصادي بسياري براي هر دو كشور خواهد داشت و زمينه نفوذ منطقهاي بيشتر عربستان را فراهم كند. بخشي از اهداف و برنامههاي اين سفر در پيوند با مناسبات اسراييل و عربستانسعودي است. اگر چه برخي تحليلگران ادعا ميكنند كه اين موضوع مهمترين محور احتمالي اين سفر باشد اما بايد گفت كه سالهاست گمانهزنيهايي درباره عاديسازي روابط عربستان و اسراييل و پيوستن اين كشور به صلح ابراهيم مطرح ميشود و از آنجا كه مهمترين شرط عربستان براي عاديسازي مناسبات خود با اسراييل، به رسميت شناختن كشور فلسطين است و از آنجا كه تاكنون چنين موضوعي از سوي اسراييل و ايالاتمتحده امريكا پذيرفته نشده است، بعيد است هدف اصلي اين سفر فراهم كردن زمينه براي پيوستن عربستانسعودي به پيمان ابراهيم باشد يا اينكه در اين سفر خبر پيوستن عربستان به پيمان ابراهيم يا عاديسازي روابط با عربستانسعودي اعلام شود. اگرچه در روزهاي اخير زمزمههايي درباره تغيير رويكرد ايالاتمتحده به گوش ميرسد و ظاهرا در اصلاحيه پيشنويس قطعنامه ايالاتمتحده امريكا در مورد غزه امكان تاسيس كشور مستقل فلسطين هم پيشبيني و به نوعي پذيرفته شده است. با اين حال، بعيد است كه تمركز اصلي سفر بر اين موضوع باشد. احتمالا در حاشيه سفر، در گفتوگوها، قول و قرارها و احتمالا تفاهمنامهها و قراردادهايي كه امضا خواهد شد، مساله اسراييل، فلسطين و غزه نيز مطرح خواهد شد. بخشي از آنچه در اين سفر طرح خواهد شد مرتبط با صلح غزه است.صلح غزه موضوعي است كه ميتواند زمينهساز گسترش نقشآفريني سعوديها در آينده اين منطقه باشد و در صورتي كه نيروهاي بينالمللي بخواهند اداره منطقه غزه را برعهده بگيرند، عربستانسعودي هم مايل خواهد بود كه بخشي از اين فرآيند باشد و سهم خود را در اين منطقه خواهد خواست. عربستانسعودي مدتهاست كه به دنبال تغيير نقش خود در منطقه خاورميانه و به عهده گرفتن نقش فعالتر در ژئوپليتيك غرب آسيا و شمال آفريقا است. از زماني كه بهار عربي در اين مناطق رخ داد، رياض تلاش ميكرد نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و در تحولات آن نقشآفريني كند؛ بهطور نمونه همزمان با اعتراضاتي كه در تونس رخ داد، عربستان بنعلي را پذيرفت و ميزبان اين رهبر سياسي شد و بعدها در جريان اتفاقات مصر به طرفداري از سيستم حاكم و حسني مبارك نقشآفريني كرد و در سوريه نيز نقش فعالي ايفا كرد. طبيعي است كه عربستان اراده داشته باشد در منطقه خاورميانه نقش بيشتري برعهده گيرد، به ويژه حالا كه پيمان صلح غزه به امضا رسيده و احتمالا فضاي امنتر و آرامتري بر منطقه غرب آسيا حاكم خواهد شد، زمينه براي فعالتر شدن عربستان، به ويژه در كشورهاي پيرامون اسراييل، فراهم است. رياض در غزه، لبنان و سوريه به دنبال اثرگذاري و تغيير روندها به نفع خود است و بعيد نيست كه اگر منطقه غزه به صورت بينالمللي اداره شود، عربستانسعودي تلاش كند در امور اقتصادي، سياسي و امنيتي آن نقش فعالي ايفا كند و به نوعي حضور خود را در منطقه شامات تثبيت كند و در آنجا كنشگري بيشتري داشته باشد. فراتر از موضوعات منطقه و نفوذ عربستان در خاورميانه، شايد از مهمترين ابعاد سفر بنسلمان به واشنگتن امضاي توافقهاي امنيتي و اقتصادي باشد، به ويژه در حوزه امنيت منطقهاي و مسائل دفاعي و نظامي آينده عربستان. جنگ ۱۲ روزه ميان اسراييل و ايران و حمله اسراييل به قطر زنگ خطري بود كه كشورهاي منطقه را به تكاپو واداشت تا در پي تامين امنيت خود باشند. در پي اين وقايع بود كه پيمان امنيتي عربستان و پاكستان و نيز پيمان دفاعي قطر و هند به امضا رسيد. اين موضوع نشان ميدهد اين كشورها بيش از گذشته احساس تهديد و خطر ميكنند و در پي تقويت بنيه دفاعي خود از طريق ايجاد ائتلافهاي منطقهاي هستند. لذا قابل پيشبيني است كه عربستان همچنان به دنبال تقويت توانمنديهاي نظامي و دفاعي خود باشد. عربستان طي سالها و دههها بخشي از امنيت خود را با خريد تجهيزات نظامي از ايالاتمتحده و كشورهاي اروپايي تامين ميكرد و بخشي ديگر از طريق ايجاد پيمانها و ائتلافهاي نظامي، هم در سطح منطقهاي از طريق شوراي همكاري خليجفارس و هم در چارچوب همكاري با امريكا به دست ميآورد. در دور اول رياستجمهوري ترامپ، عربستان قرارداد سنگيني به ارزش صدها ميليارد دلار براي خريد تجهيزات پيشرفته نظامي با امريكا امضا كرد. در اين سفر نيز به احتمال زياد موضوعات دفاعي و امنيتي در دستور كار خواهد بود. همچنين امريكا قراردادي با قطر امضا كرده كه به صورت نمادين اجازه ايجاد پايگاه آموزشي خلبانان قطر در خاك امريكا را ميدهد؛ هرچند ارزش عملي آن ممكن است محدود باشد، اما ممكن است بن سلمان نيز به دنبال به دست آوردن چنين امتيازات نماديني باشد. فراتر از حوزه نظامي و امنيتي، عربستان در حوزه اقتصادي، صنعتي و تجاري نيز تحولات بزرگي را آغاز كرده است و چشمانداز 2030 اين كشور نيازمند سرمايهگذاري در حوزههاي مختلف نوآورانه و بهرهمندي از تكنولوژيهاي نوين است. عربستانسعودي به تقليد از امارات متحده عربي، توسعه زيرساختها و اقتصادي گردشگري را در دستور كار دارند و پروژههاي بلندپروازانهاي براي ايجاد شهرهاي مبتني بر فناوريهاي نوين، مانند شهر نئوم و برنامههاي بلندپروازانهاي نيز براي ميزباني جام جهاني فوتبال درنظر گرفتهاند كه تكميل اين طرحها نيازمند جلب و جذب سرمايهگذاري و تكنولوژيهاي روز دنياست و احتمالا بخشي از اهداف اين سفر خواهد بود. همچنين عربستانسعودي به دنبال توسعه نفوذ منطقهاي خود و به دست آوردن جايگاه برتر منطقهاي كه تصور ميكند با پشتيباني و همراهي ايالاتمتحده در دسترستر خواهد بود. اين پادشاهي تلاش ميكند با همگامي و همراهي امريكا، زمينههاي نقشآفريني در منطقه را وسيعتر كند و نقش بيشتري در تصميمسازيها و تحولات منطقه داشته باشد. ضمن اينكه پيوند با ايالاتمتحده امريكا و شخص ترامپ از بعد داخلي نيز براي محمد بن سلمان امتياز بزرگي محسوب ميشود و ميتواند به تثبيت جايگاه وي در داخل عربستان بينجامد.
هيات علمي گروه جغرافياي سياسي
دانشگاه خوارزمي