الهه موسوي
جنگل «توسكاجاري بورسله» واقع در بخش بابلكنار شهرستان بابل مورد تصرف و ساخت وساز يك فرد پرنفوذ قرار گرفته است. اين فرد همراه با برادران و عموزادههاي خود، با ساخت چند واحد دامسراي غيرمجاز در داخل اراضي ملي وجنگلي، قوانين منابع طبيعي را نقض كرده و در شهريورماه امسال، براي دسترسي آسانتر به اين واحدها، يك راه غيرمجاز را در قلب جنگلهاي «توسكاجاري بورسله »، «تيركن» و «وليكستان » ايجاد كرده كه از«وليكستان » به «تيركن » و «لپور » متصل ميشود؛ راهي كه در واقع مسيري جنگلي با تخريب و جنگلتراشي، از بابلكنار به جنگل «سوادكوه شمالي » ايجاد كرده است.
ماجرا از این قرار است که یکی از بستگان یک مسوول سابق در استان با ساختوساز چند واحد تالار دامي و دامسرا كه بخشي از آن مسكوني است، در جنگل و اراضي ملي، تخلف كرده و حالا در آخرين اقدام خود، حدود 6 كيلومتر جاده جنگلي در سكوت كامل اداره كل ساري در قلب جنگلهاي چندميليون ساله هيركاني انجام داده است.
پيش از اين و قبل از ساخت جاده جنگلي، همين فرد، ساخت وساز در اراضي ملي داشته كه نه تنها با او برخورد نشده، بلكه مسوولان منابع طبيعي وقت، چشمان خود را بر ساخت واحدهاي تالار دامي غيرمجاز در «جنگل توسكا » نيز بستند؛ بدون اينكه اقدام قضايي عليه اين قانون شكني از سوي منابع طبيعي صورت بگيرد. براي تخلفهاي اين فرد كه تصاويري از سازههايش در جنگل موجود است تا چند روز اخير نه پروندهاي تشكيل شده و نه برخورد جدي صورت گرفته و تنها پس از ارسال گزارشهاي مردمي در دو، سه روز گذشته، اقدامها آغاز شده است.
ساخت اين جاده در شهريورماه امسال در اراضي جنگلي «وليكستان » به تيركن- لفور بخش بابلكنار در نزديكي منطقه بكر و زيباي «هفت آبشار » كه به دليل اهميت بالاي آن از منظر اكولوژيك، در فهرست «ميراث جهاني يونسكو » ثبت شده، صورت گرفته است. همچنين براي احداث اين جاده درختان جنگلي زيادي از گونههاي بسيار شاخص هيركاني مانند توسكا، افرا، بلوط، ممرز، شيردار و وليك و ديگر گونههاي ارزشمند پهن برگ خزري قطع شده است. حالا با گذشت بيش از دوماه از اين تخلف، تازه چند روزي است كه اداره كل منابع طبيعي مازندران-ساري اقداماتي را انجام داده است.
اين جاده جنگلي بدون مجوز كه گفته ميشود در شهريورماه احداث شده حدود 4 كيلومتر طول دارد و هدف از ساخت آن در قلب جنگل، دسترسي آسان به تالار دامي و دامسراي اين افراد بوده است.
به گفته منابع آگاه، ساخت تالار دامي نيز بدون مجوز بوده و البته قطعا نميتوانسته بدون موافقتهاي ضمني و چشمپوشي مسوولان منابع طبيعي منطقه صورت بگيرد؛ چرا كه ساخت چنين سازهاي كار يك روز و يك هفته نبوده و موضوعي نيست كه بتوان آن را پنهاني انجام داد. گفته ميشود اين كار با حمايت برخي مديران محلي و افراد صاحب نفوذ انجام شده است.
به گفته منابع آگاه محلي، پيش از اين و در سال 1397 نيز عدهاي درصدد بودند كه اين راه را در منطقه فوق ايجاد كنند كه با ورود اداره كل منابع طبيعي وقت و با استفاده از ماده 42 و با همت جنگلبانان و دستگاه قضايي وقت، جلوي اين كار گرفته شد.
منابع طبيعي: جاده را بستيم!
در حالي كه منابع آگاه محلي خبر ميدهند كه براي ساخت اين جاده كه در شهريور ماه اتفاق افتاده صدها درخت جنگلي قطور هيركاني قطع شده و در آن منطقه قبلا جادهاي نبوده است، علي باقري، مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري مازندران- ساري در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه اين جاده پيش از اين با عرض كمتر در آن منطقه وجود داشته است. او ميافزايد: «اين جاده جديد نيست و پيش از اين نيز در آن محل وجود داشته كه اينها فقط اخيرا آن را كمي تعريض كردهاند و فقط حدود 5 تا 6 درخت را ريشه كن كردهاند و درختان زيادي قطع نشده است!»
او ميافزايد: « حدود 7-6 نفر دامدار در گذشته از اين مسير ادوات كشاورزي را عبور ميدادند و رفت وآمد ميكردند و حالا آن را فقط به قدر 2 كيلومتر عريض كردهاند. در روزهاي اخير كه مطلع شديم بلافاصله با متخلفان برخورد كرديم و شخص متخلف را فورا با كمك آقاي دادستان محترم، بازداشت كرديم. پرونده اين شخص در دست بررسي و جاده مسدود شده است.»
باقري تاكيد ميكند كه ما طبق قانون با اين متخلفان برخورد ميكنيم. او در پاسخ به اين پرسش خبرنگار «اعتماد» كه آيا دامسراي آنها كه بهطور غيرمجاز ساخته شده و خلاف «قوانين عدم حضور دام در جنگل» است تخريب و منطقه خلع يد ميشود، ميگويد: « آنها دامدار هستند و ميتوانند دامداري داشته باشند! و اين ساخت و ساز در مديريتهاي گذشته اتفاق افتاده است؛ ولي اين براي ما هم قابل قبول نيست كه داخل جنگل ساخت و ساز صورت بگيرد و ما آن را بررسي خواهيم كرد و بر حسب قانون اگر خارج از «دستورالعمل خروج دام از جنگل» باشد تخريب خواهيم كرد.»
او همچنين در پاسخ بهاين پرسش كه چرا پيش از اين و در هنگام ساخت جاده در شهريور ماه جلوي اين تخلف گرفته نشد؟ و متخلف با خيال راحت ماشينهاي سنگين به جنگل برده است و راه ساخته يا به قول شما تعويض كرده، ميگويد: « در هر جاي جنگلهاي شمال برويد، مشاهده ميكنيد كه اين مدل دامداريها وجود دارند! البته ما اجازه نميدهيم و اينها دهههاي قبل در اينجا ساختهاند!»
مديركل منابع طبيعي مازندران- ساري خبر از 30باند سازمان يافته در حوزه منابع طبيعي شرق استان ميدهد كه با تلاش همكاران ما بسياري از آنها دستگير و زنداني شدند و با نيابت قضايي مراكز فعاليت آنها را پلمب كرديم. آقاي مديركل منابع طبيعي وآبخيزداري مازندران-ساري اما هيچ توضيحي نميدهد كه دامدار چرا بايد اساسا ادوات كشاورزي داشته باشد و چرا بايد آن را به جنگلهاي انبوه هيركاني ببرد؟ آن هم در فصل زمستان كه كشاورزي انجام نميشود. او به گونهاي درباره «فقط 2كيلومتر تعريض جاده » در قلب جنگل آن هم بهطور غيرمجاز سخن ميگويد كه گويي اين تخلف، چندان مهم نبوده است !
جنگلهاي هيركاني در خطر انقراض
جنگلهاي پهن برگ هيركاني كه نزديك به 50 ميليون سال از عمر آنها ميگذرد و به مادر هيركاني در جهان شهرت دارند از آستارا در گيلان تا گليداغ در گلستان به شكل نواري باريك با طول حدود 800 كيلومتر و عرض بين 20 تا 70 كيلومتر كشيده شدهاند. هيركاني داراي 90 گونه درختي و 211 گونه درختچهاي است و ميراث طبيعي و ثروت ملي منحصر به فردي است كه پس از عصر يخبندان، تنها در ايران باقي ماندهاند. برداشتها و دخالتهاي غيركارشناسي انساني حتي در قالب قانون از جمله «طرحهاي بهرهبرداري »، «تغيير كاربري به اراضي كشاورزيو انواع سدسازيها» و اكنون «زمينخواري»، «ويلاسازي » و «جادهكشي» و اجراي طرحهاي بيضابطه «گردشگري » و نيز «آتشسوزي »، آنها را در معرض خطر انقراض قرار داده است.
به گفته كارشناسان، علاوه بر ارزش اين جنگلها در حفظ منابع آبي، تعديل آب وهوا، تامين و ذخيره آب مورد نياز براي انسان و ديگر موجودات، جلوگيري از فرسايش خاك، مقابله با سيلاب و ترسيب كربن و ...، گونههاي گياهي موجود در اين جنگلها فسيلهاي زنده طبيعي نادر و با ارزش به شمار ميآيند.
هر چند انجيلي، بلوط، بلندمازو، راش، ممرز، افرا و توسكا در معرض انواع دست درازيها قرار گرفته و وضعيت خوبي ندارند؛ ولي گونههايي چون بارانك، سرخدار، ليلكي، ملچ، اوجا، شب خُسب در خطر انقراض است و به ندرت در جايي مشاهده ميشود.
بحران آب در شمال كشور
از نگاه بسياري شمال كشور همچنان آباد و سرسبز است؛ اما وضعيت هيچ يك از استانهاي شمالي نه تنها در شرايط نرمال نيست؛ بلكه اوضاع بحران آب، به هر سه استان شمال ايران كه هيركاني در آنها قرار گرفته، كشيده شده است.
وضعيت آب در استان گيلان كه پربارشترين و سرسبزترين استان كشور است، حالا بحراني است و درحالي كه 85 روستا در گيلان درگير تنش آبي هستند، معاون عمراني استاندار گيلان نيز از آغاز بهكار قرارگاه جهادي مديريت آب خبر ميدهد. همچنين بسياري از رودخانهها و تالابهاي اين استان بر اثر كاهش بارش و برداشت بيش از اندازه خشك شده و سكونتگاهها و نيز مناطق و عرصههاي طبيعي با مشكل آب مواجه هستند. وضعيت مازندران نيز به همين منوال و حتي بحرانيتر است؛ چرا كه ميانگين بارندگي از گيلان پايينتر بوده و هست. آمارها ميگويند در حدود 213 روستا و 20 شهر در مازندران درگير تنش آبي هستند. كاهش بارش و كمبود آب براي زمينهاي كشاورزي در مازندران موجب تشكيل «قرارگاه مقابله با تنش آبي » در اين استان شده است.
ماجراي بحران آب در گلستان از مرز تنش آبي نيز گذشته و اين استان، حدود 5 سال است كه در تمام فصول سال، جيرهبندي 10 تا 12 ساعته آب را در مركز استان و ديگر شهرها و حتي اغلب روستاها تجربه ميكند. استان گلستان داراي ۱۳۰روستا با تنش آبي شديد بوده و بهشدت نيازمند توجه است.
در اين ميان به گفته كارشناسان، آنچه مهمترين علت بروز چنين بحراني در استانهاي سرسبز ايران است، «تخريب پوشش گياهي جنگلي ومرتعي » و فقدان مديريت صحيح منابع آبي است كه البته اين يكي در سراسر كشور وجود دارد.
اما اگر قرار است هر دامدار و كشاورز براي دسترسي آسان به دامسرا يا اراضي زراعي خود جادهاي در دل جنگل بكشد و به نام دامداري و كشاورزي در اراضي ملي ويلا بسازد و به قانون دهنكجي كند، هيركاني نخواهد توانست چتر حمايتي خود را بيش از اين بر سر ساكنان خود و ديگر استانهاي اطرافش بگستراند. هيركاني در معرض خطر است و تغيير اقليم نيز به خاطر همين دستاندازيها و تخريبها رخ داده است. اگر براي آن فكري نكنيم زمان رو به پايان است. انقراض حيات در هيركاني يعني نابودي نيمه شمالي ايران و در خطر افتادن تماميت ارضي كشور! آيا كسي اين خطر را جدي ميگيرد؟!