• 1404 دوشنبه 26 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6192 -
  • 1404 دوشنبه 26 آبان

خطا و مجازات

مرتضي ميرحسيني

فرانسوي بود. در آن سال‌هاي نخست تشكيل پادشاهي جديد -همان سال‌هايي كه قاجارها با برتري بر همه رقبا و مدعيان كوچك و بزرگ، قدرت را در دست گرفته بودند- سروكله‌اش در ايران پيدا شد. بخش‌هايي از سرزمين ما را زير پا گذاشت و ديده‌ها و شنيده‌هايش را در كتابي شش جلدي با عنوان «سفر به امپراتوري عثماني، مصر و ايران» (1807) ثبت كرد. جلد سوم اين كتاب را كه به ايران اختصاص دارد، طاهرميرزاي قاجار به فارسي ترجمه كرد و نام «سفرنامه اوليويه» را برايش برگزيد. تا جايي كه به تاريخ آن سال‌ها برمي‌گردد، اين كتاب، كتاب بسيار مهمي است و در آن مجموعه‌اي از اطلاعات دست اول تاريخي درباره آن دوره به چشم مي‌خورد. اوليويه ماموريت سياسي هم داشت. 
پس به پايتخت جديد ايران رفت و با آقامحمدشاه و چندتايي از مردان حكومت او، زماني كه آنان از خراسان به تهران برگشته بودند، روبرو شد. «روز پانزدهم ماه قرار بود كه شاه وارد تهران شود و مدتي بود كه در حوالي فيروزكوه بود. اما چون ساعت سعد نبود، دو روز تأخير شد. سابق گفتم كه تمام ايرانيان از بزرگ و كوچك و عالم و جاهل، هيچ كاري را بدون اختيار ساعت سعد و استشاره و تصديق منجمان نمي‌كنند. شاه همه‌وقت چند نفري از اهل تنجيم در خدمت دارد كه حركات و اعمال شاهانه را به اراده خودشان تقدم و تأخير مي‌كنند. 
روز بيستم شاه وارد شهر شد. تشريفات ورود ايشان را به‌واسطه شليك توپ خبر دادند. دو ساعت به ظهر مانده، در عمارت دوم خود فرود آمدند. جواهرات بسياري زينت پيكر خود كرده بودند. خاصه بازوهاي ايشان كه غرق جواهر بود. اين جواهرات بعضي از اخلاف كريم‌خان گرفته شده، و بعضي نيز از نبيره نادرشاه در همين سفر به چنگ آورده بود.» مي‌نويسد- و شايد راست نوشته باشد- كه قساوت شاه ايران تكانش داد. اصلا انتظارش را نداشت. حتي نزديكان شاه هم مبهوت و ناراحت شدند. «همان روز پنج ساعت از ظهر گذشته، شنيديم كه آقامحمدشاه، بودن خود را با عمل موحشي و سياستي كه موجب اندوه تمام رجال دولت و ساير مردم شد، اشعار و اعلان فرمودند و آن چنين بود: در ميان اسبابي كه از مشهد تحصيل كرده بودند، صورت شاهرخ‌شاه بود كه يكي از نقاشان فرنگي از قراري كه مي‌گفتند بسيار شبيه و خوب كشيده بود. اين تصوير را به يكي از خادمان خود سپرده بودند و خيال داشتند در اتاق نشيمن خود بگذارند. چون شاه وارد شدند، تصوير مزبور را خواستند. چون بارها گشاده گرديد، شيشه صورت شكسته و مختصر عيبي هم به خود صورت رسيده بود. به محض ديدن، شاه به غضب رفته، پيش از آنكه حرفي از آن بيچاره بشنود يا عذري بپذيرد، امر كرد تا چشم‌هاي او را كندند و تمام مايملك او را ضبط كردند و از تهران بيرون فرستادند.» سپس اضافه مي‌كند «اين قسم سياست در ايران فراوان و بسيار معمول است. اما غالبا در حق كسي اجرا مي‌شود كه شأن و رتبه‌اي و داعيه‌اي دارد، و به جهت اطمينان از تقلب او را از حليه بصر عاري مي‌كنند. اما طبقه پست، از نوكر و رعيت اگر تقصيري قليل كنند، چوب به كف پا زده و فلك مي‌شوند. اگر به گناهي بزرگ‌تر مرتكب شوند، به قطع گوش يا دماغ يا انگشتان سياست شوند. اما آقامحمدشاه در حق خادمان خود چون غضب كند، سياست‌هاي ظالمانه و رفتاري سخت نمايد. مثلا امر به گشودن و شكافتن شكم و بيرون آوردن امعاء و احشاي آن بيچاره مي‌كند و گاهي ستمكاري را به جايي مي‌رساند كه روده‌هاي آن بدبخت را به دور گردنش پيچيده، همچنان زنده و نيم‌جان به پيش حيوانات درنده افكنده و طعمه جانورانش مي‌كند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
هشتگ‌سازی عليه دولت آينه‌اي براي جامعه اصلاح قانون اساسي خيلي دور، خيلي نزديك پيدا و پنهان حضور وارث «سلمان» در كاخ سفيد ساخت جاده درجنگل‌هیرکانی بابل با نفوذ سیاسی نويسنده اگر هر روز به دنيا نيايد مرده است ماجراي‌گم شدن دو دختردرمكاني مشابه جهت‌گيري برنامه‌هاي سقاب اصفهاني منطبق با رويكرد دولت است مويه‌هاي آماري و غرق‌شدگي جنگ حقوقي دادخواهي دولت زيان‌ديده ويژگي‌هاي نظام بين‌الملل ترامپي روابط‌عمومي‌هاي سنتي در بن‌بستِ پاسخگويي جاه‌‌طلبي عربستان در نظم نوين خاورميانه روايتِ زيستن با اهل حيات و ممات از مدرسه مروي تا ميدان انديشه جهانی چرا الگوي پايدار حفاظت نداريم! جايزه‌اي براي مهديه و اسماعيل دوچرخه رودخانه حسودي و تاريخ ديالكتيك خود واژه مركب خطا و مجازات مويه‌هاي آماري و غرق‌شدگي جنگ حقوقي دادخواهي دولت زيان‌ديده ويژگي‌هاي نظام بين‌الملل ترامپي روابط‌عمومي‌هاي سنتي در بن‌بستِ پاسخگويي ممداني و واقعيت‌هاي منازعه فلسطيني صهيونيستي
کارتون
کارتون