«اعتماد» در گفتوگوي اختصاصي با نادر انتصار بررسي می کند
ضيافتي تاريخي با چاشني چانهزني
عربستان تلاش دارد تا در جريان ديدار بن سلمان با ترامپ ضمن دستيابي به ضمانتهاي امنيتي و خريد
جنگندههاي اف-35 زمينه را براي نقشآفريني فعال در معماري
نظم جديد خاورميانه داشته باشد و بدين طريق جايگاه و قدرت خود را تثبيت كند
حديث روشني
كاخ سفيد امروز (سهشنبه 18 نوامبر) صحنه يكي از پرتشريفاتترين ديدارهاي ديپلماتيك سال خواهد بود؛ جايي كه دونالد ترامپ قصد دارد محمد بن سلمان وليعهد عربستان سعودي را با تمام مناسك يك سفر رسمي دولتي البته فارغ از اينكه از منظر فني چنين عنواني نداشته باشد؛ مورد استقبال قرار دهد! بنابر گزارشاتي همچنين قرار است مراسم رسمي صبحگاهي، ديدار دوجانبه در دفتر بيضي و ضيافت شام با لباس رسمي، چهره جديدي از نزديكي واشنگتن و رياض را به نمايش بگذارد؛ نزديكياي كه پس از سالها تنش ناشي از پرونده قتل جمال خاشقچي و اختلافات حقوق بشري، اكنون به اوج رسيده است. در حالي كه آخرين سفر بنسلمان به كاخ سفيد به سال ۲۰۱۸ بازميگردد، ترامپ اينبار تلاش دارد اين حضور را در چارچوبي فراتر از يك ديدار تشريفاتي نشان دهد؛ از اين رو ناظران مدعياند احتمالا مساله عاديسازي روابط عربستان و اسراييل محور اصلي گفتوگوها خواهد بود. در همين راستا، ترامپ كه آتشبس اخير اسراييل و حماس را مقدمهاي براي ازسرگيري روند ادغام منطقهاي ميداند، اميدوار است اين ديدار راه را براي پيوستن رياض به توافقات ابراهيم هموار كند. در عين حال اما به ادعاي برخي تحليلگران مذاكرات دوطرف بر سر همكاريهاي دفاعي و امنيتي نيز در حال نهايي شدن است؛ گفتوگوهايي كه بهگفته مقامات امريكايي احتمالا به يك توافق دفاعي مهم، هرچند نه در حد پيمان رسمي موردنظر عربستان، منجر خواهد شد. از سوي ديگر، حضور خالد بنسلمان و سفر اخير «جرد كوشنر» به رياض، نشان ميدهد دو پايتخت در تلاشند پيش از ديدار سهشنبه، زمينه يك توافق بزرگ را آماده كنند. از طرفي و به ادعاي نشريات غربي همزمان، سعوديها اجلاس سرمايهگذاري در مركز «كندي» را براي جذب شركتهاي بزرگ امريكايي سازماندهي كردهاند؛ اقدامي كه با توجه به منافع اقتصادي خاندان ترامپ در پروژههاي املاك عربستان، توجهات زيادي را برانگيخته است. از اين رو، سفر سهشنبه صرفا يك نمايش تشريفاتي نيست؛ بلكه تلاشي هماهنگ براي تثبيت محور سياسي– اقتصادي جديدي است كه ممكن است معادلات خاورميانه و سياست داخلي امريكا را بهطور همزمان تحت تأثير قرار دهد. در همين راستا و با هدف ارزيابي محورهاي مهم اين سفر تاريخي روزنامه «اعتماد» با نادر انتصار استاد برجسته و بازنشسته دانشگاه آلاباماي جنوبي و مقيم اين ايالت گفتوگو كرده است. انتصار در گفتوگوي اختصاصياش با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اينكه سفر وليعهد سعودي به واشنگتن ابعاد مهم و متعددي دارد همزمان تاكيد دارد اين ملاقات مهم در مقطع كنوني تلاشي حسابشده از سوي رياض براي تثبيت موقعيت عربستان به عنوان قدرت برتر خاورميانه است؛ سفري كه از بحران غزه تا برنامه هستهاي و درخواست اف-35 را در بر ميگيرد و هدف نهايياش گرفتن امتيازات راهبردي از ترامپ پيش از هرگونه تحول در معماري امنيتي منطقه است. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
نادر انتصار استاد برجسته دانشگاه آلاباماي جنوبي در پاسخ به پرسش ابتدايي «اعتماد» در رابطه با ارزيابي مهمترين محورهاي ملاقات بنسلمان و ترامپ در كاخ سفيد گفت: واقعيت اين است كه تنشهاي پيشين ميان امريكا و عربستان در مقطع كنوني برگرفته از تمامي مسائل مربوط به گذشته از جمله قتل جمال خاشقجي ديگر به تاريخ پيوست و عملا پايان يافت. به باور من چهار محور اصلي در سفر وليعهد سعودي به واشنگتن قابل توجه است؛ نخست اينكه بنسلمان قصد دارد به ترامپ بگويد وضعيت غزه نميتواند به همين شكل ادامه پيدا كند.به بياني ديگر بدون حداقل توافق يا صلح نسبي، ادامه اين وضعيت مشكلساز خواهد بود؛ بهويژه زماني كه اسراييل بهصورت مستمر عمليات نظامي در اينباريكه انجام ميدهد و هيچ چارچوب باثباتي برقرار نيست. به گفته انتصار محور دوم اما، مسائل دفاعي است. چرا كه عربستان مدتهاست تلاش ميكند خود را تحت يك ساختار دفاعي مشخص و قابل اتكا در ارتباط با امريكا قرار دهد. رياض بهدنبال خريد تجهيزات بسيار پيشرفتهتر از جمله هواپيماهاي مدرن امريكايي است. يكي از اهداف مشخص عربستان به نظر ميرسد متقاعد كردن امريكا براي فروش جنگندههاي اف-35 است. البته كه مخالفتهاي زيادي در كنگره وجود دارد، اما اگر بنسلمان و ترامپ بتوانند به نحوي به يك تفاهم ضمني برسند، احتمالا ترامپ قادر خواهد بود بر دستكم جمهوريخواهان در كنگره اثر بگذارد و مسير اين توافق را هموار كند؛ موضوعي كه براي رياض اهميت زيادي دارد. اين استاد دانشگاه در ادامه به «اعتماد» گفت: مساله سوم برنامه هستهاي عربستان است؛ رياض ميخواهد به نوعي يك سيستم هستهاي بومي براي كشورش ايجاد كند.
هرچند نگراني اصلي واشنگتن اين است كه اين مسير در آينده به امكان ساخت سلاح هستهاي در اين كشور منجر شود. به همين دليل، يكي از بحثهاي حساس ميان دو طرف اين خواهد بود كه چگونه اين همكاري بهگونهاي طراحي شود كه عربستان زير يك چارچوب مشخص يا اگر امكانپذير باشد، زير «چتر هستهاي» امريكا قرار گيرد؛ مشابه آنچه براي كشورهاي عضو ناتو در ارتباطشان با ايالات متحده وجود دارد. انتصار اما محور چهارم مورد رايزني اين سفر را ايران ميداند و در اين رابطه ميگويد: قطعا مساله ايران ميان رهبران امريكا و عربستان به بحث گذاشته خواهد شد. هرچند هنوز مشخص نيست تا چه حد و در چه سطحي درباره آن بحث خواهد شد، اما معمولا زماني كه ترامپ با همپيمانان سطح بالاي خود در منطقه ديدار ميكند اين موضوع مورد رايزني قرار ميگيرد. بهطور كلي، بحث درباره ايران بعيد نيست و حتي احتمال آن زياد است كه در اين ميان، گفتوگوهاي كوتاه يا سطحي در مورد ايران انجام شود؛ شايد هم صرفاً نكاتي مطرح شود و بعد به موضوعات ديگر ميان خود بازگردند.
انتصار در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در رابطه با مطالبه رياض در زمينه اخذ تضمينهاي امنيتي از واشنگتن و رويكرد احتمالي ترامپ تشريح كرد: اگر رييسجمهوري غير از ترامپ در كاخ سفيد بود يعني رهبري با نگاه غالب سنتي به روابط امريكا و خاورميانه و به ويژه روابطش با اسراييل، اساسا چنين درخواستي از جانب عربستان حتي قابل طرح هم نبود و طبيعتا امكان پذيرش آن از سوي واشنگتن عملا صفر بود.اما ترامپ شخصيت متفاوتي دارد؛ او گاهي بهطور ناگهاني حرفهايي ميزند و وعدههايي ميدهد كه الزاما پشتوانه اجرايي ندارند. به گفته اين تحليلگر مسائل خاورميانه اما حتي اگر ترامپ با چنين پيشنهادي موافقت كند، بدون تصويب كنگره اين تصميم هيچوقت عملي نخواهد شد.
از نظر من احتمال تصويب چنين درخواستي در كنگره زير صفر است؛ چون كنگره تحت نفوذ قابل توجه لابيهاي نزديك به اسراييل است و هدف راهبردي كنگره همواره حفظ برتري بيرقيب اسراييل در منطقه است. فروش جنگنده اف-35 به يك كشور ديگر بهويژه عربستان ميتواند اين برتري قاطع را، حتي اگر اندك باشد، به چالش بكشد. همين نگراني كافي است تا كنگره در برابر آن مقاومت مطلق نشان دهد. بنابراين پاسخ من اين است كه حتي اگر ترامپ موافقت كند، كنگره اين درخواست را نخواهد پذيرفت. انتصار در ادامه و در پاسخ به اين سوال كه چقدر احتمال دارد پاسخ منفي واشنگتن اعراب را به سمت پكن متمايل كند توضيح داد: به نظر چنين امكاني وجود ندارد؛ چرا كه كشورهاي عرب حوزه خليج فارس، اساسا تمام بنيان دفاعيشان را بر سيستم امنيتي امريكا بنا كردهاند و قادر به ايجاد تغيير عمده در اين ساختار نيستند. ممكن است در مقاطعي به صورت محدود تسليحاتي از چين خريداري كنند، اما اين موضوع هيچگاه توازن قوا را برهم نخواهد زد و همچنان امريكا تنها قدرتي خواهد بود كه نفوذ واقعي و پايدار بر اين كشورها دارد. از نگاه من، حتي خود چين نيز در پي تغيير اين معادله نيست. سياست چين در منطقه ماهيت اقتصادي و استراتژيك دارد، نه امنيتي و دفاعي. بنابراين اين صحبتها درباره تغيير جهت بنيادين امنيتي كشورهاي خليج فارس بيشتر در حد گمانهزني است و با واقعيت سياست منطقهاي و منافع چين همخواني ندارد و پكن نيز خود را وارد بازيهاي اعراب و امريكا نميكند.
اين استاد دانشگاه در ادامه و در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» درباره مطالبات رياض در زمينه هستهاي كه پيشتر يكي از محورهاي مهم اين سفر مطرح شده بود خاطرنشان كرد: اگر هدف عربستان فقط ساخت چند رآكتور هستهاي براي توليد برق باشد، شبيه مدلي كه امارات اجرا كرده، اين موضوع قابل مديريت است. امارات امروز هفت يا هشت راكتور اتمي فعال دارد كه همگي صددرصد تحت نظارت امريكا اداره ميشوند و كوچكترين امكاني براي حركت به سمت سلاح هستهاي در آن وجود ندارد. لذا اگر عربستان هم دقيقا چنين مدلي را بخواهد يعني سيستمي كاملا تحت كنترل امريكا، بدون نقش مستقل رياض در فرآيندهاي حساس، ممكن است كنگره با آن موافقت كند. به گفته انتصار اما اگر قرار باشد عربستان رآكتور اتمي بسازد و بعد فقط آن را تحت نظارت آژانس قرار دهد، بدون كنترل مستقيم و فني امريكا، كنگره هرگز با چنين طرحي موافقت نخواهد كرد. اين خط قرمز واشنگتن است. موضوع اينجاست كه هدف عربستان با كشورهاي كوچكتر خليج فارس متفاوت است. سالهاست يك جرياني در داخل عربستان مدام اين مساله را مطرح ميكند كه براي تبديل شدن به قدرت برتر خليج فارس و بهحاشيهراندن كامل ايران، رياض در بلندمدت بايد به يك قدرت هستهاي واقعي تبديل شود. اما چنين هدفي بدون همكاري و اجازه امريكا عملا غيرممكن خواهد بود. اين تحليلگر مسائل منطقه در ادامه و درباره تبعات و حد و مرز هستهاي شدن كشورهايي چون عربستان در منطقه نيز تاكيد كرد: اگر عربستان بهنوعي درخواست غنيسازي در خاك خود را مطرح كند، فارغ از اينكه سطح اين غنيسازي چقدر پايين باشد، موضوع كاملا حساس ميشود. حتي اگر فرض كنيم امريكا، يا شخص ترامپ، بپذيرد كه رياض مثلا فقط يك درصد غنيسازي انجام دهد؛ شبيه همان پيشنهادي كه ايران مطرح كرده بود، باز هم كنگره با آن مخالفت خواهد كرد. كنگره در چنين مواردي اصول بسيار سختگيرانه دارد. اگر قرار باشد امريكا با ساخت نيروگاه هستهاي براي توليد برق در عربستان موافقت كند، شرط قطعي و غيرقابلمذاكره اين خواهد بود كه هيچگونه غنيسازي حتي در پايينترين سطح در خاك عربستان انجام نشود. اسراييل نيز چنين تمايلي ندارد. اين نگراني وجود دارد كه اگر رياض حتي از يك درصد غنيسازي شروع كند، در آينده بهتدريج سطح آن را افزايش دهد. بنابراين اين مسير از نظر واشنگتن غيرممكن تلقي ميشود. انتصار در ادامه به «اعتماد» گفت: به نظر من وليعهد سعودي اين واقعيت را بهخوبي ميداند؛ اما اين به معناي آن نيست كه از طرح چنين درخواستهايي دست بكشد. در عين حال، مهمترين مطالبه عربستان نه برنامه هستهاي بلكه خريد تسليحات پيشرفته است؛ از جمله جنگندههاي مدرن امريكايي مانند اف-35 . همچنين، رياض به دنبال آن است كه امريكا حتي بدون امضاي يك پيمان رسمي نوعي چتر دفاعي براي عربستان ايجاد كند؛ چيزي شبيه وضعيت كشورهاي ناتو، بدون اينكه عربستان عملا عضو ناتو باشد.
انتصار اما در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» در تحليل ديگر محور مهم سفر بنسلمان به واشنگتن يعني مساله عاديسازي و شروط اين پادشاهي براي پذيرفتن چنين پروژهاي گفت: واقعيت اين است كه عربستان خود ميداند كه درباره موضوع ايجاد دو كشور بالاخص به لحاظ سوقالجيشي هيچ اجماع واقعي وجود ندارد. اسراييل بهطور واضح اعلام كرده سياستش بر يك كشور واحد است و در عمل در حال گسترش سرزمينهاي خود است؛ نه فقط در غزه بلكه در كرانه باختري، جايي كه كنترل سرزمينهاي فلسطين تقريبا صددرصد در دست اسراييل است. بنابراين اسراييل هيچگاه به سمت سياست دو كشور پيش نخواهد رفت و عربستان هم اين واقعيت را بهخوبي ميداند. به باور انتصار با اين حال، به نظر ميرسد كه لازم باشد حداقل يك دولت ظاهري در فلسطين ايجاد شود، چيزي شبيه همان دولت خودمختار فلسطين كه در كرانه باختري روزگاري فعال بود.
اين سناريو ممكن است در غزه هم تكرار شود، اما تحت كنترل شديدتر اسراييل و كشورهاي غربي خواهد بود. بنابراين مساله فلسطين بهتنهايي مشكلي براي روابط امريكا و عربستان ايجاد نخواهد كرد؛ هميشه ميتوان درباره آن بحثهايي ظاهري داشت، بدون اينكه تنش جدي ايجاد شود. اين استاد دانشگاه در ادامه تاكيد كرد: در عوض، تمركز عربستان بر مسائل دفاعي و موقعيت منطقهاي است. رياض بهدنبال آن است كه به قدرت بيرقيب در خاورميانه تبديل شود، در حالي كه ايران و ديگر رقبا در حاشيه باقي بمانند. حتي پيمانهايي مانند پيمان ابراهيم، كه اخيرا كشورهاي بيشتري مانند قزاقستان به آن پيوستهاند، ازبكستان نيز احتمالا خواهد پيوست و براي عربستان اهميتي عملي ندارد؛ در واقع رياض به دنبال تقويت موقعيت واقعي و نظامي خود در منطقه است، هرچند كه به نظر ميرسد به صورت غيررسمي عربستان با اسراييل در شرايط قطع رابطه نيست.
اين استاد دانشگاه در ادامه و در تشريح جاهطلبي رياض در راستاي نقشآفريني اين پادشاهي در معماري خاورميانه جديد توضيح داد: بايد گفت اين هدف همواره يكي از اهداف اصلي رياض بوده است. عربستان ميداند كه خاورميانه همواره در حال تغيير است و ميخواهد نه فقط به عنوان يك ناظر، بلكه به عنوان يك بازيگر فعال و تأثيرگذار در اين تحولات حضور داشته باشد. همزمان، رياض ميخواهد علاوه بر نقشآفريني در معماري جديد منطقه قدرت و نفوذ خود را نه تنها در خليج فارس بلكه در سراسر خاورميانه تقويت كند. اين استراتژي، بخشي از برنامه بلندمدت عربستان براي تثبيت جايگاه منطقهاي خود است حتي پيش از روي كار آمدن بنسلمان. به گفته انتصار در اين زمينه بايد گفت در خليج فارس دو محور اصلي رقابت وجود دارد: يكي رقابت عربستان و ايران، و محور ديگر رقابتهاي دروني ميان خود كشورهاي عربي. مهمترين اين رقابتها، رقابت عربستان و امارات است.
اين استاد دانشگاه در ادامه به «اعتماد» گفت: عربستان هيچوقت از اين خوشنود نبوده است كه يك كشور كوچك كه رياض همواره آن را در همين حد و اندازه خرد تعريف كرده بخواهد در سياست خارجي رفتاري انجام دهد كه به نوعي منافع عربستان را تحتالشعاع قرار دهد. واقعيت است كه امارات در سالهاي اخير در سودان، ليبي و حتي برخي كشورهاي آفريقايي نقشهايي فراتر از اندازه واقعياش ايفا كرده است. اصطلاحي در غرب ميگويند «مثل اين است كه يك بوكسور سبكوزن خيال كند ميتواند قهرمان بوكس سنگينوزن شود.» دقيقا همين وضعيتي است كه امارات براي خود ساخته و عربستان طبيعتا از آن خشنود نيست. با اين حال، نميدانم اين موضوع آنقدر براي رياض اهميت داشته باشد كه وليعهد عربستان بخواهد آن را در ديدار با ترامپ مطرح كند. بهويژه با توجه به طرز تفكر ترامپ، بعيد است او بخواهد وارد چنين رقابتهاي ريز و درشت منطقهاي شود. اين استاد دانشگاه در پايان اين گفتوگو تصريح كرد: عربستان اگر بخواهد، خودش بهتنهايي توانايي كنترل امارات را دارد بنابراين نيازي به كمك امريكا در اين زمينه ندارد. اگر بخواهد ميتواند به قول معروف يك سيلي محكم به امارات بزند، اما تاكنون چنين نكرده است. البته رقابت بين اين دو كشور واقعا وجود دارد. امارات هم در مناطقي بسيار فراتر از مرزهايش و در كشورهايي بسيار بزرگتر از جغرافياي خودش دست به مداخله زده است. شايد عربستان به اين جمعبندي رسيده كه امارات در حال حفر گودال براي خود است و دير يا زود اشتباهاتي خواهد كرد كه ضربهاش را خود اين بازيگر (امارات) خواهد خورد.