• 1404 دوشنبه 5 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6174 -
  • 1404 دوشنبه 5 آبان

گزارش نكوداشت یک عمر كار فرهنگي و علمي ابراهيم قيصري

عمر گرانباري كه وقف حافظ شد

الهام بهروزي 

ابراهيم قيصري، استاد دانشگاه، اديب و حافظ‌پژوه، كتابخانه شخصي خود را كه حاصل دهه‌ها عشق، ذوق و كنش ادبي و رهنورد‌ي‌هاي اديبانه و عالمانه اوست به مردم شهرستان «جم» در استان بوشهر اهدا كرد. او اين تصميم را در سفري كه سال گذشته به اين شهرستان داشت، گرفت و چنان‌كه خود مي‌گويد، دليل اصلي‌اش شناخت و علاقه‌اي است كه به محمد ولي‌زاده، روزنامه‌نگار، نويسنده و ناشر جنوبي كه خود از اهالي جم است، دارد.

كتابخانه اهدايي ابراهيم قيصري مشتمل بر ۱۰ هزار جلد كتاب نفيس در حوزه ادبيات و فرهنگ و تاريخ ايران و عرفان به‌‌ويژه حافظ‌شناسي و تاليفات خود اوست كه به‌ طور موقت در طبقه دوم كتابخانه عمومي شهيد فكري جم جانمايي شد. قرار است اين كتاب‌ها پس از ساخت كتابخانه عمومي «حافظ» كه كلنگ آن روز پنجشنبه با حضور خود ابراهيم قيصري و خانواده‌اش به زمين نشست، به آنجا منتقل و آن كتابخانه به كتابخانه اختصاصي اين حافظ‌پژوه نام‌آشناي جنوبي تبديل شود.

عمري به راه حافظ

به تازگي در مراسمي، يك عمر كار فرهنگي ابراهيم قيصري و نيز اقدام او به اهداي كتابخانه‌اش مورد تقدير قرار گرفت. اين نكوداشت كه به كوشش محمد ولي‌زاده و شهرداري شهر جم برگزار شد، مهمانان ويژه‌اي داشت. محمدجعفر ياحقي، استاد دانشگاه فردوسي مشهد و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي با بيان اينكه اين كتابخانه گوهر گرانبها و غنيمتي براي مردم جم است، افزود: بي‌شك قيصري با اين كار سترگ تا قرن‌ها در اين شهر امتداد مي‌يابد.

ياحقي با تحسين اين اقدام گفت: هزاران درود به ابراهيم قيصري، مردم جم و محمد ولي‌زاده كه چنين حركت فرهنگي را جان بخشيدند و بدان معنا دادند. آنچه امروز در اين شهر ديدم، همه بي‌مهري‌ها و بي‌توجهي‌هايي كه در اين سال‌ها بر قيصري رفته بود، شست و برد.

عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي با اشاره به آشنايي ۵۹ ساله خود با اين حافظ‌پژوه جنوبي گفت: من از زمان دانش‌آموزي با ايشان آشنا شدم؛ درست همان زمان كه ولع خواندن ادبيات را داشتم و دانشگاه ادبيات را مكاني مقدس مي‌دانستم در كتابخانه دانشگاه با دو چشم آشنا مواجه شدم كه بعدها دوست و راهنماي من در فيش‌برداري و يافتن منابع اصيل ادبي شد. او كسي جز ابراهيم قيصري نيست.

ياحقي به دوران شاگردي خودش و قيصري در محضر درس دكتر رجايی ‌بخارايي اشاره كرد و گفت: ما نيز ‌مانند بسياري از افراد ديگر با ديدن ذوق ادبي دكتر رجايي به ادبيات جذب شديم. به جرات مي‌گويم، امروز عظمتي كه در رفتار قيصري مشاهده مي‌شود، تحت‌تاثير عرفان دكتر رجايي و اشعار حافظ و عرفان است كه چنين شيفته حافظ شد و زندگي‌اش را براي شناخت و معرفي لسان‌الغيب گذاشت.

استاد دانشگاه فردوسي مشهد كه برخي از منابع دانشگاهي رشته ادبيات فارسي اثر او است، بر اين باور است كه دانشگاه فردوسي موجب شد كه ابراهيم قيصري، دكتر قيصري شود. او گفت: عرفان حافظ معنا و مفهوم زندگي قيصري را متحول كرد. اغراق نيست اگر بگويم همان‌طور كه فردوسي همه زندگي‌اش را براي شاهنامه گذاشت تا جايي كه به نان شب محتاج شد، قيصري هم زندگي‌اش را براي حافظ گذاشت.

وي با تاكيد بر اينكه اگر امروز ابراهيم قيصري جزو پنج حافظ‌پژوه برجسته ايران است، به دليل اين است كه همچنان روحش با حافظ و عرفان مأنوس است و به كارش عشق و علاقه دارد.

بي‌مهري‌هايي كه روح قيصري را آزرد

ياحقي سپس به اجحاف و بي‌مهري كه پس از انقلاب بر اين استاد در دانشگاه اهواز رفت، اشاره و تصريح كرد: اين بي‌توجهي‌ها به‌شدت روح استاد را رنجاند اما امروز مردم و مسوولان شهر جم با استقبالي كه از او كردند، همه اين خستگي‌هاي روحي را از خاطر و وجود ابراهيم قيصري زدودند. بحق مردم جم امروز سنگ‌تمام گذاشتند.

عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي در ادامه به نام «جم» اشاره كرد و گفت: با وجود مطالعات متعددي كه در حوزه جغرافياي ادبي داشتم، اما متاسفانه تا پيش از اين با نام اين شهر بيگانه بودم و خيلي خرسندم كه آيين بزرگداشت ابراهيم قيصري نه‌تنها باعث شد كه با اين نام، بلكه با اين شهر و مردم ادب‌شناسش آشنا شوم و حضورم در اين شهر موجب شد كه ناخواسته ذهنم به جمشيد و جام‌جم هدايت شود.

وي سپس خطاب به اهالي جم گفت: كتابخانه دكتر ابراهيم قيصري، گنجينه‌اي گرانبها و غنيمتي براي مردم جم است؛ بي‌شك قيصري با اين كار سترگ تا قرن‌ها در اين شهر امتداد مي‌يابد. بدانيد كه همه خاطرات و وجود قيصري در اين كتابخانه ساري و جاري است، پس قدر آن را بدانيد.

تاكيد ياحقي بر اين نكته بود كه اهداي كتابخانه شخصي استاد به مردم جم، معادلي است براي وقف عمر؛ اقدامي كه به گمان او، روح و انديشه قيصري را براي قرون متمادي در كالبد جغرافياي فرهنگي آن شهر جاري خواهد ساخت. اين نگاه، زمينه‌ساز تحليلي عميق‌تر پيرامون ارزش واقعي اين اهدا در مقابل سرمايه‌هاي مادي و الزامات مراكز علمي در حفظ ميراث پژوهشي است.

راه قيصري، راه ماست

اصغر دادبه، مدير گروه ادبيات دایره‌المعارف بزرگ اسلامي كه ديگر سخنران آيين نكوداشت ابراهيم قيصري بود، گفت: ابراهيم قيصري‌ها عمر در راهي گذاشتند كه اگر آن راه بسته شود و نتيجه ندهد، ما نيستيم! ولي‌نعمت همه ما در اين راه فردوسي است كه در مسلماني و تشيع هم بيش از هر مدعي، مسلمان و شيعه است و خسارت ايستادگي‌اش هم در اين مسير داد.

او با بيان اينكه دو اديب گفته‌اند كه حافظ، فردوسي ديگري است و ديوان حافظ، شاهنامه ديگري است كه گفته‌اي بسيار صحيح است، افزود: يكي اسلامي ندوشن است و ديگري علامه قزويني و ادامه داد: با وجود اينكه نوگرايان و كهنه‌گرايان عليه غزل بسيار حرف زده‌اند، اما غزل استوار ايستاده است، چراكه غزل محصول عاطفه و عشق انسان است، از همين رو هميشه دلپذير است.

دادبه سپس با اشاره به نقشي كه حافظ و سعدي در جامعيت زبان فارسي ايفا كرده‌اند، اشاره و تصريح كرد: ادبيات بدون فلسفه جامعيت پيدا نمي‌كند و اگر امروز ادبيات ايران زنده است، به‌دليل اين است كه جامعيت خود را از دست نداد و از قرن پنجم به درون همه دانش‌ها راه يافت. اين در حالي است كه غرب با جداكردن فلسفه از علم و ساير رشته‌ها جامعيتش را ازدست داد و هم‌اينك در حال بازتعريف فلسفه‌اي غير از فلسفه واقعي براي بخش‌ها و رشته‌هاي ديگر است تا جامعيت از دست رفته را بازيابي كند.

وي كه در سال ۱۳۸۱ در دومين همايش چهره‌هاي ماندگار، به عنوان چهره ماندگار در عرصه ادبيات عرفاني و فلسفه اسلامي معرفي شد، تاكيد كرد: من براي هويت ملي فرمولي طراحي كردم. به عقيده من، هويت ملي به‌مثابه ماده‌اي است مبهم ‌مانند همه ماده‌هاي ديگر كه به‌صورت نياز دارد تا معنا پيدا كند و زبان فارسي صورت اين ماده است. بي‌شك ما با زبان فارسي مي‌توانيم از هويت ملي خودمان دفاع كنيم.

دادبه‌ با يادآوري اينكه امروز زبان فارسي ازسوي جريان‌هايي هم در داخل و هم در خارج كشور در تهديد جدي قرار دارد، افزود: البته من با نگارش مقاله‌اي تلاش كرده‌ام تا پاسخي كوبنده بدهم و در ادامه گفت: يك نويسنده صهيونيست مدعي شده كه اگر مي‌خواهيد ايران را نابود كنيد، كاري كنيد كه كودكان ايراني با شاهنامه فردوسي و آثار حافظ، سعدي، مولوي و... آشنا نشوند. با اين كار به‌بهترين شكل مي‌توان ايران را نابود كرد.

اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: حال اگر شما نمي‌خواهيد هويت ملي خود را از دست بدهيد، پس كودكان خود را با شاهنامه، گلستان، ديوان حافظ و... آشنا كنيد. روزي سه يا چهار دقيقه با بچه‌هاي خودتان گلستان، شاهنامه، حافظ و مثنوي معنوي بخوانيد و با اين كار صداي اين نويسنده صهيونيست را ببُرّيد. شما وقتي ديوان حافظ را مي‌خوانيد، ايران را در جزء‌جزء آن مي‌بينيد؛ پس تلاش كنيد تا فرزندان‌تان با متون ادبي ايراني خو بگيرند و هويت ملي خود را بازيابند.

زبان و ادبيات فارسي؛ ضامن هويت ملي

دادبه سپس به موضوع هويت ملي پرداخت كه اين روزها بسيار محل مناقشه است.

موضوعي كه دغدغه بسياري از فرهيختگان معاصر چون خود او و نيز ابراهيم قيصري و... است. آنها بر اين باورند كه با پرداختن به ادبيات و زبان فارسي بايد در پي زنده نگه داشتن هويت ملي باشيم. دادبه با سخنانش در اين بخش، به نوعي موضعي انتقادي به مباحث نظري صرف از خود نشان داد و تلويحا از اهميت نقش زبان و ادبيات در عرصه عمل روزمره سخن به ميان آورد. به باور او تقابل ميان اصالت فرهنگي و نفوذ گفتمان‌هاي بيگانه، مستقيما در خانه‌هاي ما آغاز مي‌شود و زبان فارسي در پيوندي با «هويت» ايراني در تقابل آشكار با كساني قرار مي‌گيرد كه نابودي ايران را در گسست نسل جديد از ميراث ادبي مي‌بينند.

اين همان نقطه‌اي است كه اقدام فرهنگي ابراهيم قيصري معنايي فراتر از اهداي كتاب پيدا مي‌كند؛ كتابخانه‌اي كه وقف مي‌شود، نه فقط براي آموزش، بلكه براي «حفظ و انتقال هويت ملي‌مان»؛ براي تضمين اينكه نسل بعدي بتواند در صفحات شاهنامه و ديوان حافظ، نه يك متن كهن، بلكه سيماي زنده و نافذ «ايران» را بيابد. دغدغه‌اي مشترك بين دو انديشمند؛ يكي با اهداي گنجينه و ديگري با ارائه راهكار عملي. «روزي سه يا چهار دقيقه» خواندن حافظ و سعدي براي كودكان، تلاشي است براي واكسيناسيون فرهنگي در برابر تخريب هويت ايراني. اين دو اقدام، يك زنجيره به‌هم پيوسته را تشكيل مي‌دهند: قيصري با سخاوت مادي، زيرساخت را فراهم مي‌كند و دادبه با استدلال استراتژيك، ضرورت حفظ اين زيرساخت را به مردم يادآوري مي‌كند؛ دو روي يك سكه در نبرد نرم براي بقاي كالبد فرهنگي‌مان در عصر تضادها و تناقض‌ها و ايران‌ستيزي‌ها.

تا جان در بدن دارم، مي‌‌گويم و مي‌آموزم

در بخش بعدي اين مراسم، خود ابراهيم قيصري كه به گواه دوستان و نزديكانش از عرفان‌پژوهان و حافظ‌شناسان بزرگ ايران است، با اشاره نقش و جايگاه حافظ در عرفان ايراني گفت: حافظ در لباس عرفان خدمت بزرگي به ايران كرد كه هيچ ‌كس نمي‌تواند منكر آن شود.

اين حافظ‌پژوه و خير برجسته فرهنگي جنوبي تاكيد كرد: همه آنچه در اين مراسم درباره من گفتند، تاييد نمي‌كنم، مگر اين گفته را كه تا جان در بدن دارم، دوست دارم بگويم و بياموزم، حتي اگر شنونده‌اي نداشته باشم!

او سپس از استقبال پرشور اهالي و مسوولان شهرستان جم از تصميم فرهنگي‌اش عنوان كرد: همه آنچه در طول سال‌ها در من خالي شده بود، در اين دو روز اهالي جم با مهر و محبت و ميزباني پرشورشان در من پر و سرريز كردند. من و خانواده‌ام زبان‌مان قاصر از قدرداني است در برابر اين همه مهمان‌نوازي. اميد كه اين كتابخانه چراغ راهي براي مردمان و آيندگان اين شهر در حوزه دانش و ادب و حافظ‌شناسي قرار بگيرد.

رونمايي از «در سايه سرو سخن»

در بخش ديگري از اين مراسم نوبت به رونمايي از اثر محمد ولي‌زاده درباره ابراهيم قيصري رسيد. اثري كه به گفته ولي‌زاده پس از جنگ 12 روزه و در طول دو يا سه ماه به‌صورت فشرده در 524 صفحه تنظيم و تدوين شده است. در اين بخش از اين اثر كه «در سايه سرو سخن» نام دارد، با حضور ابراهيم قيصري، محمدجعفر ياحقي، افضل مقيمي، سعيد حسام‌پور و جمعي از استادان ادبيات و مردم شهرستان جم و استان بوشهر رونمايي شد. محمد ولي‌زاده در‌خصوص اين جشن‌نامه گفت: اين اثر را خيلي دوست دارم، چون با عشق و به‌ دور از شيوه‌هايي كه در سال‌هاي اخير در كتاب‌سازي باب شده و بر همان اساس كارهاي سابقم نوشتم كه آثاري درباره منوچهر آتشي، اكبر رادي، عباس كيارستمي، عزت‌الله انتظامي، همايون شهنواز و... پديد آورده بودم.

ولي‌زاده كه نقش زيادي در برپايي اين آيين بزرگداشت و اهداي كتابخانه ابراهيم قيصري به مردمان جم داشت، گفت: اين جشن‌نامه در هشت فصل نوشته شده كه در هر فصل به مباحث مختلفي درباره ابراهيم قيصري يا از اوست، پرداخته شده است.

به گفته او، فصل اول، گفت‌وگويي مفصل با ابراهيم قيصري است كه در چهار نوبت چند ساعته با اين حافظ‌پژوه حول 9 دهه زندگي و زمانه و آموزگاري او انجام شده است. ولي‌زاده، قيصري را حافظ‌پژوهي چنان شيفته حافظ دانست كه نام فرزندانش را براساس همنشيني و انس و الفت با اين شاعر بزرگ برگزيده و آنها را «حافظ»، «عرفان» و «لاله» ناميده است. 

اين روزنامه‌نگار و نويسنده جنوبي كه براي داستان بلند «تاج سر كرانه» برگزيده نخستين دوره جايزه ملي كتاب خليج‌فارس شده است، يادآور شد: فصل دوم تا هشتم جشن‌نامه «در سايه سرو سخن» به ‌ترتيب به استاد ابراهيم قيصري به روايت ديگران (شامل 40 مقاله منتشر نشده) چند نقد از ابراهيم قيصري بر چند كتاب، چند نقد بر چند كتاب ابراهيم قيصري، چند مقاله منتشرنشده از استاد ابراهيم قيصري، 10 نامه از غلامحسين يوسفي به ابراهيم قيصري، 10 شعر منتشر نشده از استاد ابراهيم قيصري و استاد ابراهيم قيصري به روايت اسناد و تصاوير اختصاص يافته‌اند.

آيين بزرگداشت ابراهيم قيصري، استاد دانشگاه و حافظ‌پژوه اهل ماهشهر، با تجليل از او ازسوي دانشگاه فردوسي مشهد، شورا و شهرداري شهر جم و انجمن حافظ‌شناسي اين شهر برگزار شد. از ديگر بخش‌هاي اين آيين مي‌توان به خوانش نوشته‌اي از فرزندان قيصري اشاره كرد كه دخترش لاله در سخنراني‌اش آن را خواند.


محمدجعفر ياحقي: 
  من از زمان دانش‌آموزي با ايشان آشنا شدم؛ درست همان زمان كه ولع خواندن ادبيات را داشتم و دانشگاه ادبيات را مكاني مقدس مي‌دانستم، در كتابخانه دانشگاه با دو چشم آشنا مواجه شدم كه بعدها دوست و راهنماي من در فيش‌برداري و يافتن منابع اصيل ادبي شد. او كسي جز ابراهيم قيصري نيست.
 در سال‌هاي بعد از انقلاب بي‌مهري‌هاي زيادي به آقاي قيصري شد كه روح ايشان را آزرد. آنچه امروز در اين شهر ديدم، همه بي‌مهري‌ها و بي‌توجهي‌هايي كه در اين سال‌ها بر قيصري رفته بود، شست و برد. آنها امروز سنگ تمام گذاشتند.


اصغر دادبه: 
 ابراهيم قيصري‌ها عمر در راهي گذاشتند كه اگر آن راه بسته شود و نتيجه ندهد، ما نيستيم! ولي‌نعمت همه ما در اين راه فردوسي است كه خسارت ايستادگي‌اش را هم در اين مسير داد.
  فارسي امروز در معرض تهديد است. من با مقاله‌اي تلاش كرده‌ام پاسخي كوبنده بدهم به نويسنده صهيونيستي كه مدعي شده كه اگر مي‌خواهيد ايران را نابود كنيد، نگذاريد كودكان ايراني با شاهنامه فردوسي و آثار حافظ، سعدي، مولوي و... آشنا شوند. شما اگر نمي‌خواهيد هويت ملي خود را از دست بدهيد، كودكان خود را با شاهنامه، گلستان، ديوان حافظ و... آشنا كنيد.


ابراهيم  قيصري: 
 حافظ در لباس عرفان خدمت بزرگي به ايران كرد كه هيچ ‌كس نمي‌تواند منكر آن شود.
 همه آنچه در اين مراسم درباره من گفتند، تاييد نمي‌كنم، مگر اين گفته را كه تا جان در بدن دارم، دوست دارم بگويم و بياموزم، حتي اگر شنونده‌اي نداشته باشم!
 همه آنچه در طول سال‌ها در من خالي شده بود، در اين دو روز اهالي جم با مهر و محبت و ميزباني پرشورشان در من پر و سرريز كردند. من و خانواده‌ام زبان‌مان قاصر از قدرداني است در برابر اين همه مهمان‌نوازي. اميد كه اين كتابخانه چراغ راهي براي مردمان و آيندگان اين شهر در حوزه دانش و ادب و حافظ‌شناسي قرار گيرد.


محمد ولي‌زاده: 
 قيصري حافظ‌پژوهي چنان شيفته حافظ است كه نام فرزندانش را براساس همنشيني و انس و الفت با اين شاعر بزرگ برگزيده و آنها را «حافظ»، «عرفان» و «لاله» ناميده است.
 «در سايه سرو سخن» را با عشق و به ‌دور از شيوه‌هايي كه در سال‌هاي اخير در كتاب‌سازي باب شده و بر همان اساس كارهاي سابقم كه درباره منوچهر آتشي، اكبر رادي، عباس كيارستمي، عزت‌الله انتظامي، همايون شهنواز و... پديد آورده بودم، نوشتم. اين جشن‌نامه در هشت فصل نوشته شده است كه در هر فصل به مباحث مختلفي درباره ابراهيم قيصري يا از اوست، پرداخته شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون